pt

مراسم یادبود استاد نسرین خسروی برگزار شد


دیروز 7 مرداد ماه مراسمی به یادبود استاد نسرین خسروی در سالن سرسرای نور موزه هنر امام علی(ع) برگزار شد. در این مراسم که به همت انجمن تصویرگران و فرزندان خانم خسروی تدارک دیده شده بود، محمدابراهیم جعفری (استاد نسرین خسروی)، اسدالله شعبانی (نویسنده کتاب دختر باغ آرزو)، نورالدین زرین کلک، بهزاد غریب‌پور، جمال‌الدین اکرمی، شهرام اقبال‌زاده (نویسنده)، سحر ترهنده (نماینده شورای کتاب کودک) و آوا مشاور (دختر خانم خسروی) از خاطرات، آثار هنری و زندگی نسرین خسروی صحبت کردند.


آقای اکرمی که اجرای این برنامه به عهده داشت، در فواصل بین هر گوینده مطالبی را از محمدعلی بنی‌اسدی، ابوالفضل همتی‌آهویی، محمودرضا بهمن‌پور و بهزاد غریب‌پور که در یادنامه نسرین خسروی منتشر شده بود برای حضار خواند.


در طی این مراسم که تعداد زیادی از هنرمندان تصویرگر، نویسندگان کودک، آشنایان و خانواده خانم خسروی در آن شرکت کرده بودند، کلیپی از آثار خسروی همراه با مصاحبه‌ای از او که نحوه شروع به کار و تصویرگری خود را در آن توضیح می‌داد، به نمایش در‌آمد. همچنین یادنامه‌ای با نام «تصویرگر یادها» که انجمن تصویرگران برای خانم خسروی تهیه و منتشر کرده بود در اختیار شرکت کنندگان قرار گرفت.


در انتهای مراسم آوا مشاور شعری از فریدون مشیری و مطلبی که گویای دلتنگی‌های او و برادرش سام از سفر کردن مادرشان بود خواند. سپس مهرنوش معصومیان به نمایندگی از انجمن تصویرگران لوحی را به دو فرزند نسرین خسروی اهدا کرد.


در متن این لوح از طرف هیئت مدیره انجمن تصویرگران آمده بود: « دریای پهناور عشق کرانه ای بی انتها دارد آنان که در بستر مواج عشق به ساحل آرامش می اندیشند، مأمنی نخواهند یافت. ورود به سرزمین عشق آسان و شدنی است اما خروج از آن سخت، پر محنت و گاه ناشدنی. عاشقان می سوزند اما می سازند و با هر ساختنی ویرانه ای را آباد می کنند. عاشقان می رنجند اما مهرشان میل به زیستن را در دیگران بارور می سازد. سرزمین کودکی، سرزمین عشق ورزیدن و مهر بی دریغ است. سرزمینی که وسعت ندارد و خلوص بیکران کودکان به پروازهای عاشقانه ی عاشقان بال و پر می دهد. بی تردید جهان بدون عشق، جهانی بی معنا و پایان یافته است و آنان که برای کودکان کار می کنند عاشقانی هستند که موهای خود را در راهی سپید می کنند، که راه عاشقان دلسوخته بی ادعاست. نسرین خسروی از عاشقانی بود که با بال های گشوده سرتاسر سرزمین پر مهر و عشق کودکان را پیمود و عاشقانه برای کودکان کار کرد. او با سوختن خود رویاهای کودکانه را ساخت و سرزمین کودکی را آباد و سرشار از عشق کرد. گرچه جای خالی او پر نخواهد شد اما آبادانی حاصل از تلاش و هنرمندی او باقی است و یادش را برای همه  زنده نگه خواهد داشت.»

بخشی از حرف‌ها و مطالب مطرح شده در مراسم یادبود استاد نسرین خسروی:


اسدالله شعبانی: « جهان ادعاهای زیادی دارد، خشکسالی، جنگ، زلزله، بمب و خون‌ریزی دارد. اما وقتی به عرصه هنر پا می‌نهیم، هنرزیبایی‌ها را به ما نشان می‌دهد، تا به خودمان باز برگردیم و دیگرگونه ببینیم. نسرین خسروی از هنرمندانی بود که با هنرش نگاه و دل ما را دیگرگون می‌کرد.
همکاری من با خسروی به سال‌ها پیش برمی‌گردد. آن سال‌ها چندین تصویرگر با کانون پرورشی همکاری می‌کردند. یادم می‌اید کتاب «زنبور عسلی به نام وزوزی» را که دیدم مشتاق شدم تا تصویرگر آن که نام‌اش نسرین خسروی بود کارهای من را تصویرسازی کند. اما هر وقت به کانون می‌رفتم او را نمی‌دیدم؛ تا اینکه متوجه شدم که در یک گااری نمایشگاه دارد. به دیدن نمایشگاه آثارش رفتم و آنجا او را از نزدیک دیدم. بعد از آشنایی از او خواستم تا با هم همکاری داشته باشیم.
آن زمان اوضاع کتاب و نشر خوب نبود، داستان‌های پریان و ادبیات کهن جهان با تصاویری کارتونی و بد چاپ می‌شد. من داستان بندانگشتی، یکی از داستان پریان را به گونه‌ای نو نوشتم و به نظم درآوردم و در گفت‌وگو با خانم خسروی خواستم تا با فضایی ایرانی و شرقی تصویرش کند. او هم این کار را کرد و کتاب ماندگاری تولید کرد.
نسرین خسروی همیشه امیدوار و خوشبین بود. حتی زمانی که ناشران او را آزار می‌دادند هم امیدوار بود. تنها نگری او از دادن اصل آثارش به ناشر بود. او نگران بود که ناشران توان نگهداری از آثار تصویرگران را ندارند. آب گرفتگی انبار آثار هنری در کانون هم نشان داد که این نگرانی او بی دلیل نبود. خسروی هیچ وقت برای پول کار نمی‌کرد. او بیشتر از پول نگران آثارش بود. برای کتاب «دختر باغ آرزو» هم من با این شرط با ناشر کار کردم که اصل آثار خانوم خسروی به خودش بازگردانده شود.
آشنایی ما ادامه داشت تا اینکه همسر خانم خسروی درگذشت. بعد از مرگ همشرش اندوهی پاک ناشدنی همواره بر چهره خانم خسروی دیده می‌شد. یک روز تماس گرفت و که دارد به کانادا می‌رود. همیشه منتظر آمدن او از کانادا به تهران بودم، اما آخرش کتاب «ترانه های ایرانی» من با تصاویر نسرین خسروی نا تمام ماند.
نسرین خسروی می‌گفت که آثار سیروس طاهباز او را یه راه هنر و تصویرگری کشانده، اما امروز دیگر سیروس طاهباز نیست، نسرین خسروی نسیت، م. آزاد و نفیسه ریاحی نیستند. روحشان شاد.»

محمدابراهیم جعفری: «سال 44 از من دعوت شد که در هنرستان تدریس کنم. در آن سال‌ها نسرین به هنرستان می‌رفت و اتفاق خوبی که افتاده بود این بود که هنرستان تصمیم گرفته بود بچه‌ها را آزاد بگذارد تا خودشان را پیدا کنند. یعنی هنرمندانی خود ساخته باشند. یادم می‌آید آن موقع واحد خاکدان، مصطفی اسدالهی و جمالی نیک هم در هنرستان بودند. آن تصمیم بود که این هنرمندان را ایجاد کرد. من و دیگر همکارانم در هنرستان سعی می‌کردیم تاثیری بر شاگرادان نگذاریم، با باغبان بودیم و از رشد و نمو شاگردان لذت می‌بردیم.
من همواره بعد از هنرستان و دانشگاه پیگیر فعالیت‌های نسرین بودم. خیلی از صفات و حالات درونی نسرین ما را وادار می‌کند که به گونه‌ای دیگر درباره او حرف بزنیم. او یک تصویرگر شاعره، شاعره نقاش، نقاش تصویرگر، او یک هنرمند بود. من امروز به اینجا آمدم تا این مسئله را مطرح کنم؛ تفاوتی بین نقاش و شاعر و تصویرگر و هر هنری وجود ندارد. از تصویر سخن گفتن مثل تشریح صدای بلبل با تیغ جراحی است. بله نسرین خسروی یک هنرمند بزرگ بود.»

نورالدین زرین‌کلک: چند هایکو برای نسرین خسروی
«70 هزار بوسه طلب من برای 70 سال

روزی پر آغاز در پیش رو دارم
به یاد تو پر پایان‌ترین

سرم روی زانوی تو
سه‌تار آویخته به دیوار
مردن عین زیبایی است

به ماه نگاه کن تا تورا ببینم

شقایق‌ها در 50 سالگی شکفتند
بسیاری از اطلسی‌ها مرده بودند
باران باریده بود

زمستان ناجوانمردانه سرد است
و زنگی ناجوانمردانه کوتاه

واژگانم به پایان رسیده است
و من هنوز آن را که تو سزاواری نگفته‌ام»

بهزاد غریب‌پور: «نسرین خسروی از آن دسته از هنرمندان بود که راه خود را انتخاب کرده بود. او همان طور که در شعری که از رابرت فراست آمده جاده‌ای را انتخواب کرده بود که کمتر کسی از آن عبور کرده بود. او روش خود را در نقاشی و تصویرگری داشت. تصاویر ساده، زیبا، دوست داشتنی و صمیمی او از دل متن کتاب  بیرون می‌آمد.  این تصاویر به کتاب‌های او جلوه‌ای ماندگار بخشیده است. از ویژگی‌های مهم آثار او پابندی به فضای قصه و خلق تصاویری بود که در عین زیبایی و تازگی از چهارچوب قصه و متن کتاب بیرون نیست. به بیان روشن‌تر هنرمند توانایی بود که خود را به فضای تصویری کتاب تحمیل نمی‌کرد. بلکه توانایی خود را در بیان گویاتر آن به کار بسته و تصاویری پدید می‌آورد که در عین گویایی، تزیینی و زیبا هم بودند.»

شهرام اقبال‌زاده:«من متخصص هنر تصویرگری نیستم، من نویسنده کودکم. اما همان گونه که جناب غریب‌پور نیز اشاره کردند آثار خانم خسروی همواره به داستان پایبند بودند و گویاتر و زیبا داستان را به تصویر می‌کشیدند. آثار نسرین خسروی ایرانی بود و از دل همین مرز و بوم برخواسته بود. با دیدن تصاویر او تمامی یادها و خاطرات بومی ما دوباره زنده می‌شد. او تصویرگر توانایی بود.»

سحر ترهنده: «من در این جلسه از طرف شورای کتاب کودک صحبت خواهم کرد. پیش از هر چیز سلام و پیام خسته نباشید شورا را به انجمن تصویرگران و تمامی دوستانی که این در برگزاری این جلسه نقش داشتند می‌رسانم. تصور نکنم که کسی با این مسئله موافق نباشد که خانم نسرین خسروی از افتخارات جامعه تصویرگری و ادبیات کودک این سرزمین بود که جای خالی او به هیچ عنوان پر نخواهد شد. او نامزد جایزه هانس کریستین اندرسون از ایران در سال 2003 بود و کماکان آثار او نماینده بی‌مانندی از هنر تصویرگری ایرانی است.»

آلبوم تصاویر مراسم...

آگـهـی  
Advertisement

اشتراک خبرنامه