pt

سایه ای از تو در من هست

۰۹ اسفند ۱۳۹۰

ویژه نامه نکوداشت


مسعود مجاوری آگاه


ای پیک پی خجسته که داری نشان دوست     

با ما مگو بجز سخن دل نشان دوست

حال از دهان دوست شنیدن چه خوش بود          

یا از دهان آنکه شنید از دهان دوست

گــر زر فـدای دوست کنند اهـل روزگار           

ما سر فدای پای رسالت رسان دوست

                                           سعدی

سایه ای از تو در من هست
تو چون شاعری که قادر است کبوترهای شوق پرواز را به رهایی درآورد
با تصاویری از معنی و مقصود در آسمان این زمین
به آغاز فکر می کنی
به پرواز کودکی
در موجی از نقش و خط و رنگ
سبب خلق می شوی.
باران می بارد ، تو اینجا و روحت جای دیگریست
در اوج ابر، در فکر باد، در قله ای رفیع
همچون هیاهوی کودکی که از مدرسه باز می گردد
به کتاب های کودکی ام می روم.
کتاب هایی که سرشار از موسیقی حضور تو اند.
شاعرانه های نیاز.
باران می بارد و اینک از ذهن خویش سراغ تو را می گیرم
با اولین پرنده ات در قاب خویش که آواز می خواند پرواز می کنم.
در اوج ابر، در فکر باد.
من می شناسمت،
سایه ای از تو در من هست با مرکبی از خیال و رنگ
و چیزی جز عشق در جمله های کوتاه کودکی ام نیست.
تو را زمانی چنین دراز، از کودکی دوست دارم و خواهم داشت
با آن پرنده ات
که آواز می دهد.

به پاس سال ها تلاش هنرمندان عزیز و بزرگوار سرزمین مادری، منوچهر درفشه و فرشید مثقالی که برای کودکان خویش با طرح و رنگ دست به آفرینشی جاودانه زدند.





آگـهـی  
Advertisement

اشتراک خبرنامه