pt

نام من ایسُل است

۰۶ شهريور ۱۳۹۱

.

درباره ایسُل؛ کاندید جایزه یادبود آسترید لیندگرن 2011

مرتضی زاهدی

.

ادبیات کودکِ ما در این سال ها مثل وزنه ای به تصویرسازی ما که در گردابِ حایلی افتاده وصل است، نه این که مثل قایقی بالا آورده باشدش. ادبیات کودکِ ما کاری نکرده دو نفس به این غریق بدهد، تصویرگر هم یاد نگرفته خودش را از این وزنه باز کند. تصویرگر ایرانی یاد نگرفته از قیدِ ادبیاتی که زبانِ الکنی دارد و در گیرودار ترجمه گم می شود خلاص شود و تصویرهایی یکسره سوا از ادبیات خلق کند. مساله این نیست که تصویرسازی یا ادبیات کدام شان اولاترند یا نسبت به دیگری برتری دارند. مسأله خودباوری تصویرساز است که بدونِ سفارشی از ناشر یا نویسنده اثری خلق کند که به تنهایی داستان گویی و رابطه حسی را داشته باشد. مسأله اصلاً این نیست که ادبیات را باید کنار زد یا دور انداخت. مسأله هم آوردی زبانی تصویر با کلمه است در کتاب های کودک. مصورکردنِ نوشته های یک نویسنده یکی از چند شیوه برخورد تصویرگر با کتاب است. تصویرگر باید شیوه های دیگر را بیاموزد یا حداقل در آن دست ورزی کند. ایسُل یکی از همین تصویرسازها است، او که نه ادبیتی دارد نه ادبیاتی. 

***

.

ماری سُل میسِنتا ملقب به ایسُل، سال 1972 در بوئنوس آیرس آرژانتین متولد و در همین شهر از دانشگاه " رُحِلیو ایرورتیا " در رشته هنر فارغ التحصیل شد. در حال حاضر او یکی از مطرح ترین چهره های تصویرگری معاصر به شمار می آید که افتخارات و جوایز متعددی را در سطح بین المللی از آن خود کرده است. اهمیت و اعتبارش در سال های اخیر موجب شده است سازمان ها و مراکز مهمی از او دعوت به کنند تا در رویدادها، نمایشگاه های کتاب، مدارس و دانشگاه های مختلف در سراسر جهان سخنرانی و ورک شاپ ارائه دهد.

.

ایسُل اولین کتابش را که "زندگی سگ" نام دارد سال 1997 منتشرکرد و با همین کتاب موفق به دریافت دیپلم افتخار در مسابقه " لا اُوریّا دل وینتُ " از سوی اتحادیه ناشران فرهنگی مکزیک شد. از آن زمان تا کنون او به عنوان یک زنِ نویسنده و تصویرگر به طور جدی مشغول به کار بوده و آثار زیادی را به بازار جهانی کتاب های کودکان عرضه کرده است. خُورخه لُوخان، گراسیِلا مُنتِس و پل آستر نویسندگانی هستند که وی بیشترین همکاری را با آنها داشته و برای شعرها و داستان هایشان تصویرگری کرده است.

.

ویژگی بارز آثار ایسُل سادگی و طنز، اما با ابعادی عمیق و فلسفی است. او برای نوشتن داستان هایش طنز را دست مایه قرار می دهد و با تصاویر ساده و دلنشینش لحظات شاد و مفرحی را برای کودکان فراهم می سازد. سال 2003  ایسُل موفق به دریافت جایزه سیب طلایی دو سالانه براتیسلاوا برای تصاویر کتاب "تیک تاک" در کشور اسلواکی شد و در همین سال کتاب های "بادکنک" ، "راز خانواده" ، "بازار اسباب بازی ها" در لیست مخصوص جایزه "ریونز" در کتابخانه بین المللی مونیخ قرار گرفتند. سال 2007 کتاب "یک اردک به همراه داشته باشید" منتخب کاتالوگ 50 کتاب، 50 طرح روی جلد در انستیتو هنر گرافیک " ای، آی، جی، آی" آمریکا شد و همچنین مدال نقره ای " انجمن طراحان کتاب مکزیک" را به دست آورد. سال 2008 جایزه اول بهترین کتاب کودک را از موسسه " اِل بانکُ دِل لایبرُ دِ ونِزوئِلا " باز هم برای کتاب "یک اردک به همراه داشته باشید" کسب کرد و بین سال های 2006 و 2007 فینالیست جایزه جهانی هانس کریستین آندرسن، از سوی کمیته جوایز دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان آرژانتین بود. او همچنین از سال 2008 تا کنون به طور پیاپی نماینده کشورش برای دریافت جایزه یادبود "آسترید لیندگرن" در کشور سوئد بوده است و کتاب هایش به زبان های مختلفی در کشورهای اسپانیا، مکزیک، آمریکا، آلمان، کانادا، استرالیا، فرانسه، شیلی، برزیل، پرتغال، نروژ، ترکیه، استونی، سوئیس و آرژانتین منتشر و ترجمه شده است.

.

ایسُل علاوه بر تصویرسازی به کار آهنگسازی و خوانندگی نیز مشغول است. او در پاسخ به این سوال که چه چیزی باعث شد تصمیم بگیرید یک تصویرساز حرفه ای شوید، می گوید: من در بوئنوس آیرس به دنیا آمدم. در یک محیط طبقه متوسط اما روشنفکر و هنری. این موضوع بر روی زندگی، شکل گیری و توسعه استعدادهایم تا به حال بسیار موثر بوده است. در دوران نوجوانی و زمانی که در دبیرستان درس می خواندم آرژانتین پس از سال ها سرکوبی و حاکمیت دیکتاتوریِ بی رحم به دوران دموکراسی بازگشت ( کشورم دچار عقب ماندگی و فقر فرهنگی و هنری ملموسی شده بود) و در واقع این امر برای ما نوجوانان آرمان گرای آن زمان، آزادی زیادی را به ارمغان آورد. در همین دوران بود که وارد مدرسه هنرهای زیبا شدم تا به صورت علمی تر مطالعات و درک هنری ام را گسترش دهم همیشه علاقه خاصی به تصویر و تلفیق آن با متن داشتم و کتاب های مصور و کمیک استریپ، ژانرهایی بودند که مرا بیشتر از گونه های دیگر تصویرسازی به خود جذب می کردند. نخستین اثر جدی من به عنوان یک تصویرگر، کتابی مصور برای شعرهای " لوئیس کارول " بود که پس از ساخت آن احساس کردم قادر به ارائه یک اثر شخصی وفادار به متن و با در نظرگرفتن گروه سنی مخاطب هستم. پس برای کسب تجربه های بیشتر مدت ها برای نشریات، مجلات و روزنامه ها تصویرسازی کردم. در واقع چاپ اولین کتابم توسط  انتشارات مکزیکی " فُندُ دِ کُلتورا اِکُنُمیکا " برایم به منزله عبور از دروازه های بزرگ و ورود به جهان حرفه ای کتاب های مصور بود و اکنون پس از سالها کار و تجربه بیشتر ترجیح می دهم با شرکت های انتشاراتی بزرگ و چند ملیتی کار کنم و تا کنون به اندازه کافی خوش شانس بوده ام که توانسته ام  تعدادی از کتاب هایم را در انتشاراتی های بزرگی همچون " فُندُ " و " گراند وود بوکس " در کانادا منتشر کنم. آنها به دلیل دریافت  یارانه از دولت مکزیک قادرهستند کتاب هایی با کیفیت بالا به بازار عرضه کنند و در زمینه فروش بسیار قدرتمند هستند و این خود باعث اعتبار من و آثارم در میان ناشرین دیگر کشورها شده است. 

.

وقتی از او می پرسم روزهای عادی اش چگونه سپری می شوند، می گوید: من هر روز در حدود ساعت ده صبح از خواب بیدار می شوم و بعد از صرف صبحانه، ایمیل هایم را چک می کنم و به مهمترین آنها پاسخ می دهم. اگر برنامه ای داشته باشم که باید حتماً آن را تا پیش از ظهر انجام دهم، برای عملی کردنش تمام سعی ام را می کنم، در غیر این صورت به ورزش یوگا می پردازم و آخرین اخبار در فیس بوک را چک می کنم. پس از صرف ناهار به همراه شوهرم به آتلیه ام که در طبقه بالای خانه قرار دارد می رویم و شروع می کنم به انجام هر آنچه که باید به آن پرداخته شود. معمولاً آنقدر طراحی می کنم تا به نتیجه دلخواه نزدیک شوم (برای کتاب ها، سفارش پوسترها و ...) و اگر ببینم که تلاش هایم بیهوده است، شروع می کنم به نوشتن و یا به آهنگ های مختلف گوش می دهم چون برنامه دومم در طول روز پس از طراحی و فعالیت های تصویری، آهنگسازی است. بنابراین گاهی شروع  می کنم به ساختن یک قطعه جدید. حدوداً در اطراف ساعت هفت بعدازظهر دست از کار می کشم و خودم را برای نوشیدن یک قهوه داغ آماده می کنم. گشت و گذار در باغ و دیدن غروب خورشید یکی از تفریحات من است که از انجام این کار بسیار لذت می برم. پس از آن دوباره به آتلیه ام بر می گردم و تا نه یا ده شب کار می کنم، در واقع موتور من بیشتر در ساعات پایانی روز و یا در شب گرم می شود و اغلب ایده های خوب در این زمان به سراغم می آیند. بعضی از شب ها هم با گروه به تمرین پروژه های موسیقی می پردازیم و سپس با همسرم یا با دوستانمان برای صرف شام دور هم جمع می شویم و بعضی اوقات در خانه و یا سینما فیلم تماشا می کنیم و یا به تئاتر می رویم. معمولاً در حدود ساعت 2 صبح به رختخواب می روم و کمی قبل از خواب نیز مطالعه می کنم.

.

Isol Misenta

آگـهـی  
Advertisement

اشتراک خبرنامه