pt

نام من ایسیدرو فِرر است

۲۱ مهر ۱۳۹۱


 .

ایسیدرو فِرر؛ برندۀ جایزۀ ملی تصویرسازی اسپانیا 2006

مرتضی زاهدی

 .

ایسیدرو فِرر سال 1963 در مادرید اسپانیا به دنیا آمد. درس خود را در دانشکدۀ بین المللی تئاتر "ژاک لِکوک" پاریس  در رشتۀ هنرهای دراماتیک به پایان رساند. اواخر دهه هشتاد میلادی، برای توسعۀ کار حرفه ای خود به بارسلون نقل مکان کرد و در استودیو پِرِت مشغول به کار شد. درحال حاضر او یکی از مطرح ترین چهره های تصویرگری معاصر به شمار می آید و افتخارات و جوایز متعددی را در سطح بین المللی از آن خود کرده است. اهمیت و اعتبارش در سال های اخیر موجب شد، سازمان ها و مراکز مهمی از او دعوت کنند تا در رویدادها، نمایشگاه های کتاب، مدارس و دانشگاه های مختلف سراسر جهان سخنرانی و ورک شاپ ارائه دهد. ایسیدرو فِرر امسال عضو هیأت داوران پنجمین دوسالانۀ بین المللی ایلوسترآرته (باری یرو) کشور پرتغال بوده و نمایشگاه های انفرادی زیادی در مادرید، بوگوتا، کیوتو، تورین، پاریس، مکزیک، سانتیاگو، شیلی، تگوسیگالپا، السالوادور، مارسی، بارسلونا، والنسیا، پالما د مایورکا، تولوز، لیسبون، روان و لیما برگزار کرده است. تا کنون بیش از سی عنوان کتاب از او منتشر شده و عضو اتحادیۀ بین المللی طراحان گرافیک (ای، جی، آی) است و هم اکنون در ساراگوسا، شهری کوچک و کوهستانی در شمال اسپانیا نزدیک پیرنه زندگی و کار می کند.

***

 .

نام من ایسیدرو فِرر است. از دوران مدرسه و معمولاً در حاشیه و گوشه کنار کتاب های درسی ام طراحی می کردم. اما به عنوان یک طراح حرفه ای از 25 سالگی کارم را با شاگردی در استودیوی طراحی گرافیک "پرِت" در بارسلون، بین سال های 1989 تا 1990 آغاز کردم. "تا پیش از آن بیشتر در فعالیت های تئاتری مشغول بودم." در دوران کودکی از هر چیزی که مربوط به دنیای طنز بود بسیار لذت می بردم . این گرایش را امروز می توانید به وضوح در آثارم ببینید.

 .

جایی که در آن زندگی و کار می کنم در یک شهر کوچک و کوهستانی در شمال اسپانیا نزدیک پیرنه است و کاملاً برای تمرکز، توسعه و پیشبرد کارم مناسب است. تماس با طبیعت به من اجازه می دهد تا فارغ از دغدغه ها و مسائل شهری از زندگی و کارم لذت بیشتری ببرم. استودیوی من در طبقۀ همکف یک خیابان قرار دارد با سبک معماری قدیمی و برای کار کردن جای بسیار خوبی است. با متراژ صد متر مربع و نور بسیار خوب و فضایی روشن در روز (اساساً ساعات روز را بیشتر از شب دوست دارم و عاشق روزهای متفاوت و غیرقابل پیش بینی هستم). 

 .

نخستین کار من به عنوان یک تصویرگر، تصویرسازی برای مقاله ای در یک مجلۀ بی اهمیت بود با عنوان "اعتراض یک مرد با وجدان" که پس از آن کاملاً مجذوب دنیای تصویرگری شدم. 

 .

آثارم نتیجۀ پیروی از اسلوب مشخصی نیست، زیرا من بر این باورم که شکل گیری هر اثر مستلزم روند مختص به خودش است و اساساً اتکاء به فرمول بی فایده است. هر قاعده ای می تواند به راحتی به یک فرمول تبدیل شود و به آسانی هم تغییر کند. تغییر اسلوب با استدلال های مختلف در دنیای حرفه ای امکان پذیر است. بر این اساس همیشه دوست دارم دست به تجربه های گوناگونی بزنم و برای به تصویر کشیدن ایده هایم از هر رسانه ای استفاده می کنم. مثل طراحی، تصویرسازی، طنز، انیمیشن، عکاسی، حجم، چاپ وغیره 

 .

تجزیه و تحلیل کار، جستجو برای یافتن اطلاعات و مستندات دربارۀ سوژۀ مورد نظر، پیدا کردن ایده مناسب برای ادا کردن موضوع، یافتن شیوه ای مناسب برای شکل دادن ایده، و به سرانجام رساندن و نهایی کردن کار، همگی گزینه هایی هستند که سعی می کنم آنها را در حین ساخت و تولید آثارم همیشه در نظر بگیرم. اما رنگ مسئله اصلی در کارم نیست. عنصری نیست که نشود یا نتوانم از آن بهره بگیرم. در صورت لزوم به سمتش می روم و از آن بیشتر در جهت انتقال معانی و مفاهیم در تصویرگری استفاده می کنم. 

 .

معتقدم که ماجرای حرفه و حرفه ای گری با موضوع هنر و هنرمند بودن متفاوت است، زیرا در هنر، حرفه ای گری مترادف با کیفیت نیست. اصولاً نگاه اکثر ناشران بزرگ به تصویرسازی و تصویرگران تجاری است. آنها دنبال کسی می گردند تا به واسطۀ آن بتوانند بدون کمترین ریسک تولیداتشان را در بازار به راحتی بفروشند. اما من ترجیح می دهم با آن دسته از ناشرانی که  آزادی عمل بیشتری می دهند تا بتوانم زبان شخصی ام را توسعه دهم کار کنم. همیشه جستجو برای یافتن راه حل های متفاوت در هر پروژه برایم جالب و لذت بخش است. 

 .

در زندگی و هنر هدف مشخصی ندارم و از هدفمند بودن  به شدت بیزارم. همیشه دوست دارم در جهت خلاف آن مسیری که پیموده ام حرکت کنم و ترجیح می دهم به شانس متوصل شوم تا به خواسته هایم برسم. طبق یک قاعدۀ کلی، آنچه که ما را منحصر به فرد می سازد هویت شخصی ماست و این با تفکر و نگریستن در اعماق وجودمان ممکن می شود. نویسندگان و تصویرگران برای رسیدن به فردیت بهتر است به خود و چیزهایی که در شکل گیری شان نقش داشته رجوع کنند. یکی از مشکلات عمدۀ تصویرگران و نویسندگان خلاق، درجا زدن و ایستادن در یک سبک مشخص است. سبک هدف نیست. سبک نتیجۀ ماندن در یک موقعیت ثابت است. سبک دام است، زندان است. 

 .

رسیدن به یک زیبایی شناسی فردی یا مشخصه های کاری باعث محدودیت و عدم غنای زبانِ هنری می شود که در بسیاری از موارد محدود کردن زبان، مانع بروز طیف وسیعی از حرکات بیانگر می شود. من اغلب بین وفاداری به خودم یا مردم، دومی را انتخاب می کنم. زیرا وفادار بودن به خود مضحک است. لحظه لحظۀ این حرفه مبارزه است. مبارزه ای ابدی. من هرگز تاکنون یک ایدۀ بکر را طبیعی و به آسانی به دست نیاورده ام. آنها نتیجه تلاش ها و جستجوهای شبانه روزی من هستند. ترکیب کار و فعالیت فشرده با مکانیسم خلاقیت و بازیگوشی های تکنیکی، فقدان یک ایده را حل می کند. همیشه روی یک سفارش کار می کنم و پس از به سرانجام رساندن آن، سفارش بعدی را می پذیرم و خودم را برای کار بر روی پروژۀ جدید آماده می کنم و سعی می کنم در مسیر تازه کار را درست هدایت کنم. 

 .

من یک هنرمند حرفه ایم و بین کارهای شخصی و سفارشی تفاوتی نمی بینم. وقتی روی یک نمونۀ سفارشی یا شخصی کار می کنم، طوری به آن می پردازم که مستقلاً به عنوان یک آرت ورک با آن برخورد شود. در بخش تصویرسازی از "کتاب سؤال ها"، کتابی دربارۀ پابلو نرودا که سال 2006 توسط انتشارات "مدیا واکا" در اسپانیا منتشر شده است بسیار راضی هستم و در دیزاین، به طراحی پوسترهایی که برای پروژه ای پنج ساله برای(مرکز ملی درام) انجام داده ام بسیار افتخار می کنم.

 .

چیزها و کسانی هم که تاکنون من را تحت تأثیر خود و آثارشان قرار داده اند بسیار زیاد هستند. خیلی از آن ها از دنیاهای متفاوتی در نحوۀ ارائه احساسات و تفکراتشان برخوردارند. من می توانم فقط لیستی از هنرمندان تجسمی ارائه دهم، اما افراد زیادی که خیلی از آنها هنرمند نیستند و یا هنرمندان تجسمی محسوب نمی شوند از این فهرست حذف خواهند شد. پس ارائه یک لیست و نام بردن از یکایک آنها با صداقت کار ساده ای نیست. اما به ناگزیر می توان از الکساندر کالدر، خاویر زابالا، شیجی یو فوکودا، میلتون گلیزر، براد هلند، ماکس ارنست، سارا فانلی، ژان دوبوفه، پیکاسو، سالوادور بارتولوزی، رولاند توپور، پل کلی، هوکو سای، بن شان، گویا، برونو موناری، کوتا پاکوفسکا، سائول استاینبرگ، وینسور مکی و ولف ایرل بروخ نام برد. اما برونو موناری، همیشه مهمترین طراحی بوده که در دوران کار حرفه ایم او را ستوده ام.


آگـهـی  
Advertisement

اشتراک خبرنامه