pt

نام من خاویر زابالا است

۱۵ آذر ۱۳۹۱

.

خاویر زابالا*، کاندید جایزه جهانی هانس کریستین آندرسن

مرتضی زاهدی

.

خاویر زابالا را از سال 2004 می شناسم در واقع از شب افتتاح بیست و دومین دوره نمایشگاه بین المللی سارمده* ایتالیا در ضیافتی که شهردار ترتیب داده بود. انسانی خون گرم، مهربان، پر جنب و جوش، طناز و قد بلند. زابالا نمونه ای مثال زدنی از یک ستاره است. تصویرگری خلاق، مستعد و پویا که در مدت زمانی کوتاه و در بستری جدی و جریانی حرفه ای توانسته جایگاه محکم و قابل اعتنایی برای خود در سطح بین المللی دست و پا کند. با مرور سیر تحول کاری و حرفه ای خاویر زابالا و شرایطی که باعث می شود یک استعداد در کمتر از یک دهه چنین بدرخشد می توان به نتایج خوبی رسید. شرایطی که برای تصویرگر ایرانی در پیش از انقلاب مهیا بود و پس از آن چنین چیزی به آن شکل، دیگر به وقوع نپیوست. شاید نبود زمینه های اجتماعی مناسب، نداشتن ناشر بین المللی، ارجحیت ادبیات بر تصویرگری و محدودیت های زبان فارسی و تعداد کمِ سخنوران به این زبان در دیگر کشورها موجب شده باشد تا بستر درستی برای رشد تصویرگری فراهم نشود و اگر درخششی هم وجود دارد یا مقطعی است و یا فردی...

.

***

نام من خاویر زابالا است. سال 1962 در یکی از شهرهای کوچک اسپانیا " لئون" متولد شدم. از هفت سالگی نقاشی کشیدن را آغاز کردم؛ سربازان دوران باستان موضوعی بود که همیشه در نقاشی هایم دیده می شد. پس از کسب مدرک دیپلم در رشته های دامپزشکی و قانون، تصمیم گرفتم در زمینه تصویرسازی و گرافیک دیزاین درمدرسه هنرهای " اُوویدو" مادرید به تحصیل ادامه دهم. باید از یُوزف ویلکُن* هنرمند و تصویرگر برجسته لهستانی به عنوان مهمترین معلم خود نام ببرم که چیزهای زیادی را در زندگی و هنر از وی آموختم. از سال 1989 به مادرید نقل مکان کردم و به عنوان تصویرگر و نویسنده در حوزه های مختلفی مانند: مجله، تبلیغات، کارتون وغیره مشغول به کار شدم. اولین سفارش حرفه ای من یک پوستر برای تبلیغات بود.

.

بسیاری از تصاویری که می کشم همچون مردم، مناظر، اشیاء وغیره تاثیر گرفته از خاطرات دوران کودکی و محل زادگاهم است. فُرم خانه هایی که معمولا در کتاب هایم می کشم درست خانه های روبه روی استودیوام در شهر مادرید هستند.

.

اولین باری که به نمایشگاه کتاب بولونیا رفتم، با هنرمندانِ تصویرگر، ناشران و نویسندگان رو به رو شدم و دیدن و شنیدن کنفرانس های جدی در حوزه نشر و توسعه کتاب و مخاطبان گسترده از سراسر جهان چشم انداز جدیدی را از این حرفه و به طور کلی هنر تصویرگری به رویم گشود. در آنجا می شد امکان واقعی رشد و توسعه و مهارت های حرفه ای و هنری را از نزدیک لمس کرد.

.

هم اکنون با دانشگاه های مختلف، کتابخانه های عمومی، مدارس هنر اروپا و آمریکای لاتین، انجمن های شهر وغیره درس، کنفرانس و ورک شاپ ارائه می دهم و می خواهم برخی از مهمترین اتفاق هایی که در سال های اخیر پشت سر نهاده ام را برایتان بازگو کنم.

.

سال 2000 از طرف وزارت فرهنگ اسپانیا برای شرکت در نمایشگاه های سیار که آثار مهمترین تصویرگران اسپانیا را انتخاب کرده و در سراسر اروپا و امریکا نمایش می داد برگزیده و حضور داشتم. از سال 2003 به این طرف توانستم جایگاهم را به عنوان تصویرگر در اسپانیا محکم تر کنم و موقعیت تثبیت شده تری را در تصویرگری جهان به دست آوردم. در واقع از آن پس بود که حضور من و آثارم برای شرکت در جشنواره ها و نمایشگاه های بین المللی وزنه مهمی بشمار می آید.

.

سال 2005 برای نمایش کارهایم در نمایشگاهی که توسط وزارت فرهنگ برای معرفی اسپانیا در بولونیا سازماندهی شده بود انتخاب شدم. در همین سال جایزه بین المللی تصویرسازی را به خاطر کتاب "سرباز سالُومُون " که توسط انتشارات اس.ام  منتشر شد، دریافت کردم؛ در واقع این مهمترین جایزه ای است که به یک تصویرگر در اسپانیا اعطاء می شود.

.

از سال 2006  به عنوان معلم تصویرسازی در دوره های بین المللی مدرسه تابستانه در دانشگاه "ماچِراتا" مشغول به کار هستم.

.

سال 2007 و در طول مدت برگزاری دومین نمایشگاه کتاب کودک که مشغول تدریس واحدهای تصویرسازی" یُو.اِن.ای + یک" در " لیر لِئون " اسپانیا بودم ازمیان 120 کاندید به عنوان یکی از 35 تصویرگر حرفه ای از میان هفت کشور، به جهان معرفی شدم.

.

سال 2008 موفق به دریافت جایزه ویژه "بولونیا راگزی" برای کتاب "سانتیاگو" با اشعار فدریکو گارسیا لورکا شدم و از همان سال تاکنون در نشست ها و کنفرانس های بسیاری در دانشگاه ها و رخدادهای هنری از جمله در "مَدلین" کلمبیا، کنفرانس در نمایشگاه بین المللی کتاب " اِف.آی.اِل" در مکزیک، برگزاری ورک شاپ و کنفرانس در پنجمین مسابقه داستان های کودک در اِکوادور وغیره شرکت کرده ام.

.

سال 2009 بود که به مرتبه پروفسوری در دانشگاه " ماچِراتا " ایتالیا نائل شدم و از همین سال تدریس در دوره های پاییزی مدرسه بین المللی تصویرسازی سارمِدِه، در شمال ایتالیا، را نیز عهده دار شدم. سال 2009 به عنوان استاد مدعو در دوره های تابستانه کتابخانه " اُسیتا " در شهر رُم شرکت داشتم و در همین سال جایزه اول بهترین کتاب کودک را از موسسه " اِل بانکُ دِل لایبرُ دِ ونِزوئِلا " برای کتاب "بدون چشم" دریافت کردم. سال 2010 تصویرگر منتخب ماه در کلکسیون " زی زی ایلوستراتورز" شدم و باز در همین سال انجمن تصویرگران حرفه ای "اِی.پی.آی.سی"  جایزه "جُونسِدا ایبریا " را برای کتاب " هَملت " اثر ویلیام شکسپیر به من اختصاص داد و اکنون به پیشنهاد کمیته جوایز دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوانIBBY  مادرید، سال 2012 نامزد اسپانیایی جایزه جهانی هانس کریستین آندرسن هستم.

.

درحال حاضر با مهمترین ناشران اسپانیایی و خارجی همکاری می کنم و تاکنون بیش از 70 جلد کتاب برای کودکان، نوجوانان و بزرگسالان تصویرسازی کرده ام که برخی از آنها را خودم نوشته ام. کتاب هایم به زبان های گوناگونی ترجمه شده و درسال های اخیر توانسته اند مخاطبین گسترده ای را در سطح بین المللی به خود جلب کنند.

.

-----------------------------------------------------

*Javier Zabala 

* سارمده نام شهری کوچک است در شمال ایتالیا که در پاییز هر سال و در طی سی سال گذشته با به نمایش در آوردن منتخبی از آثار تصویرگران جوان و مستعد در کنار آثار استادان نامدار تصویرگری و با انتشار کتابی نفیس از تصاویر به نمایش در آمده در معرفی و ظهور چهره های جدید تصویرگری از سراسر جهان نقش به سزایی داشته است. ( حتماً در یک شماره به طور مفصل به این موضوع خواهیم پرداخت.)

* Jozef Wilkon

.

.

 همچنین بخوانید:

.

http://ketabak.org/tarvij/node/2208

http://javierzabala-in-tehran.blogspot.com/ 

آگـهـی  
Advertisement

اشتراک خبرنامه