
نادیده گرفتن تأثیر رنگ
۰۷ بهمن ۱۳۹۱.
علی هاشمی شهرکی
.
روان شناسی رنگ از نگاه علمی و از دیدگاهی که روان شناسان در بحثهای روان شناسی رفتاری و بالینی به آن میپردازند، به شکل دقیق، در تصویرسازی دوستان تصویرگر رعایت نمیشود. تصویرگران به شکل اکتسابی و به طریقی که به آنها آموزش داده میشود، دربارة تأثیرات رنگ چیزهایی را میآموزند؛ مثلاً، مواردی اعم از تأثیرات رنگهای سرد و گرم بر روی مخاطب، نوع پرداخت رنگ در آثار و... را مد نظر قرار میدهند.
.
مبحث روان شناسی رنگ بر مبنای مطالعات رفتارشناسی به وجود آمده و تأثیر رنگها بر روی مخاطب را بررسی میکند و به طبقهبندی آن میپردازد. برای نمونه، در روان شناسیِ رنگ به این نکته پرداخته میشود که رنگ آبی چه تأثیراتی بر روی مخاطب و رفتارهای وی دارد. بیشتر به واسطه رفتارشناسی است که روان شناسیِ رنگ مطرح میشود. باید توجه داشت که تمایز رنگها از یکدیگر در میان خردسالان و کودکان و نوجوان متفاوت است. کودکی تازه متولد شده قادر به تشخیص همه طیفهای رنگی نیست یا کودک ششماهه همهچیز را سیاه و سفید میبیند و تنها کنتراستهای شدید سیاه و سفید را میتواند تشخیص دهد. هرچه سن کودک افزایش پیدا میکند، کمکم رنگها برای او قابل شناسایی میشوند. اولین رنگی را که کودکان قادر به شناسایی آن هستند رنگ قرمز است و در ادامه رنگ زرد، نارنجی و به طور کلی رنگهایی را که فامهای تندتری به لحاظ نوری دارند برای وی قابل تشخیص میشوند. با افزایش سن کودک وی میتواند رنگهای سبز و آبی و بنفش را نیز تشخیص دهد. در این دوران، کودک کمتر میتواند رنگهای ترکیبی و میانی را تشخیص بدهد. از این رو تصویرگرانی که برای خردسالانی که کمتر از سه سال سن دارند تصویرگری میکنند، کمتر از رنگهای ترکیبی در آثار خود استفاده میکنند و بیشتر از رنگهای شاد و شفاف بهره میبرند.
.
مثلاً اگر به کودک رنگ بنفش چرک را نمایش دهیم، وی قادر به شناسایی و تعریف آن نیست. کودکان در این سنین تنها رنگهای اصلی را بهخوبی تشخیص میدهند و رنگهای ترکیبی را با افزایش سن درک خواهند کرد. از این رو، برای تصویرگری کتابهای کودکان در این سنین بهتر آن است که از رنگهای ترکیبی و بافتهای رنگی پرهیز شود و بیشتر سطوح رنگی تخت مورد استفاده قرار گیرد که کودک بتواند آنها را ببیند و از آنها تأثیر بگیرد. تأثیر رنگی در اینجا به بحث روانشناسی رنگ نزدیک میشود که میتواند کودک را هیجانزده، شاد و خندان کند. نکته دیگر اینکه، مخاطب نیز برای تصویرگر از اهمیت زیادی برخوردار است. محدوده سنی، تأثیرات حسی و ذهنی رنگها بر روی مخاطب و... از مواردی هستند که تصویرگر به آنها توجه زیادی دارد. تصویرگران در کارهای خود تلاش میکنند به سمت رنگهایی بروند که تأثیر مثبتی بر روی مخاطب داشته باشد و به آن هدفی که نویسنده در ذهن دارد، نزدیکتر شوند. در کشور ما، ناشران به شکل خیلی جدی به بحث تأثیر رنگ نمیپردازند و به طور کلی به کتاب به عنوان یک محصول فرهنگی که در پشت آن باید اندیشهای قرار داشته باشد نگاه نمیکنند. در کشورهای خارجی، تلاش میشود تا به شکل کارشناسیشدهای از رنگ و فرم در طرح تصاویر استفاده کنند. این آثار در ایران، اگر درست ترجمه و منتشر شوند، میتوانند تأثیر مثبتی بر روی مخاطب بگذارند، اما این اتفاق کمتر میافتد. ناشران ایرانی دست به تغییر رنگها و چاپ آن میزنند و این تأثیر خوبی بر روی مخاطب ندارد. در حال حاضر، ناشران کمتر به مباحث رنگی توجه میکنند و از زاویه دید علمی به آن نمینگرند. نشر در کشور ما یک حوزه سودآور برای ناشر است و ناشر بیشتر از آنکه به تأثیر مثبت و منفی کتاب بر روی مخاطب خود توجه کند بیشتر به فروش کتاب توجه میکند. از این رو، دغدغه خاصی نسبت به تأثیر کتاب بر روی مخاطب ندارد.
.
منبع: وب سایت سوره مهر