
این مهمانی نیست؛ هیئت داوران باید با نگاهی حرفهای انتخاب شوند
۲۰ مرداد ۱۳۹۲گفتگو با کیانوش غریبپور - قسمت دوم
مهدی عبدالهزاده
- آقای غریبپور شما بهتر میدانید که انتخاب داور برای یک جشنواره بسیار مهم است. وقتی فراخوان دوسالانه منتشر شد اسامی موجود در هیئت انتخاب و هیئت داوران دوسالانه، ابهاماتی را در میان برخی از تصویرگران به وجود آورد. چرا این افراد انتخاب شدند؟
من فهرستی ترتیب دادم، از دوستان هیئت مدیره هم خواستم فهرستی آماده کنند. این فهرست را من از میان دو مجموعه برداشتم اول تشخیصهای خودم و دوم نامهایی که قبلاً در جلسههای مشورتی انجمن در زمانی که من عضو هیئت مدیره نبودم، روی آن اتود شده بود. این فهرستها را در جلسۀ هیئت مدیره مطرح کردم و بدون هیچ مقاومتی از جانب من یا دوستان، ۳۰، ۴۰ درصد تغییر کرد.
ببینید من مدام میگویم هیئت مدیره! میدانید که از نظر تشکیلاتی دبیر دوسالانه فرد مستقلی است که فقط با بالادستیهای نهاد برگزارکننده در ارتباط است. یعنی من میتوانم در مقام دبیر از هیچکس مشورت نگیرم و لیستم را مستقیم ببرم در جلسۀ شورای سیاستگذاری و آنجا تصمیم نهایی را بگیریم. اما من خودم را نمایندۀ جامعۀ تصویرگران میدانم که مدارش منطقاً بر انجمن فرهنگی- هنری تصویرگران میچرخد. بنابراین طرف مشورت من باید انجمن و هیئت مدیرۀ آن باشد. برگردیم به فهرست داوران که موضوع سؤال شما بود؛ این ترکیب در حقیقت مرکب از افرادی بود که از نظر من میتوانستند و موقعش بود که باشند. موقعش بود به این معنی که ما در زمان دوسالانههای قبلی نسلی از تصویرگران جوان را داشتیم که شرکت میکردند و جایزه میبردند. این افراد در سالهای پس از دوسالانۀ پنجم بویژه پنج سال اول آن، از پرکارترین تصویرگران بودند و تعداد زیادی اثر تولید کردند. این اتفاق باعث شد جوانان زیادی به پیروی از شیوه و سبک آنان بپردازند و کار تولید کنند؛ یعنی این افراد یک نوع زیباییشناسی را در جامعه رواج دادند که حالا خودشان بهترین کسانی هستند که باید زیباییشناسی خود را در طی این 11 سال نقد و بررسی کنند. بنابراین سعی کردم لیستم را از میان چنین افرادی انتخاب کنم که از تعدد آثار و شاخصۀ جریانسازی برخوردارند. با این ترتیب این دوستان دیگر نمیتوانند در مسابقه شرکت کنند و در عوض دورهای را داوری میکنند که در ایجاد سبک و تولید آثار آن نقش داشتهاند. اطمینان دارم اگر از داورانی به غیر از خودشان استفاده میکردیم به احتمال زیاد کارهای این افراد پذیرفته و فضای رقابت برای دیگر تصویرگران تنگ میشد.
نکتۀ بعدی این است که آیا این افراد میتوانند داوری کنند یا نه! بگذارید روشن کنم که همیشه قبل از هر انتخابی تصور میکنید با گزینههای زیادی مواجهاید ولی وقتی دقیق میشوید، مدام انتخابهایتان ریزش میکند. فهرست ذهنی من خیلی بزرگتر بود، اما به هر اسمی میرسیدم، بهطور طبیعی خط میخورد. مرحله به مرحله که پیش رفتم دیدم که در حقیقت تعداد بسیار کمی از افراد هستند که میتوانم از بینشان انتخاب کنم. ما تصویرگران معلم و تصویرگران نامآور زیادی داریم که خوبند اما این خوب بودن به این معنی نیست که همگی داوران خوبی هم باشند. داور بودن یک خصلت است؛ اینکه بتوانی در یک جمع، نظر بدهی، نظرات دیگران را بشنوی و اگر از نظر خود مطمئن هستی از آن دفاع کنی و سعی کنی با بحث و حتی جدل بر دیگران غلبه کنی. نباید افرادی برای داوری انتخاب شوند که نظر قاطعی از خود نداشته و تنها نظارهگر باشند. چیدن ترکیب داوری مانند یک مهمانی نیست که باید عدهای از افراد نامدار را دعوت کرد. من از این افرادی که انتخاب کردم تصویرگران موفقتر سراغ دارم ولی داورتر خیر. البته بگذریم از آن دوستانی که ذاتاً داورند و من میدانم که در این دوسالانه، به هر دلیلی نمیشد دعوتشان کرد.
در مورد هیئت انتخاب آثار باید بگویم که این افراد از نظر حوزۀ فکری شبیه هم هستند؛ خیلی تیز هستند و این باعث میشود روزنۀ ورود کار به دوسالانه را مدیریت کنیم. یعنی بگذاریم آدمهایی با یک نوع جنس سختگیری و زیباییشناسی نزدیک به هم آثار را بررسی کنند. البته نه اینکه تنوع آثار از بین برود زیرا این افراد با وجود نزدیکی، سلیقههای متفاوتی دارند و من هم به عنوان دبیر سعی میکنم چنین اتفاقی نیفتد.
بسیاری تصور میکنند هیئت انتخاب آثار شأن پایینتری نسبت به هیئت داوران دارد درحالی که با هم فرقی ندارند و در واقع یک داوری اولیه و یک داوری ثانویه داریم. اتفاقاً آن داوری اولیه به مراتب سختتر است چراکه باید بین تعداد زیادی کار خوب و بد، کارهای خوب و نسبتاً خوب را برگزینند بنابراین در آنجا نیاز بیشتری به همگرایی و همسنخی داوران- البته نه از نظر سبک تصویرگری- احساس میشود؛ یعنی آدمهایی که بتوانند در کنار هم بهتر تصمیم بگیرند.
اما در هیئت داوران برعکس است و در آن از همۀ نسلهای تصویرگری ایران حضور دارند. آقای فرشید مثقالی که یکی از بنیانگذاران تصویرگری معاصر ایران است. آقای بهزاد غریبپور که از نسل اولین افراد فعال بعد از انقلاب محسوب میشود. آقای فرشید شفیعی که در واقع یکی از آغازگران نوگرایی در تصویرگری ایران است. آقای رضا لواسانی که در موازات آقای شفیعی جریان دیگری در تصویرگری را پدید آورده و متحول کردهاست و به شدت اهل مطالعه و دقت تاریخی است و آقای علیرضا گلدوزیان که بعد از نسل آقای شفیعی و لواسانی به نوعی از لیدرهای تصویرگری محسوب میشود و در واقع به جامعه سیگنال میدهد که چه کاری خوب و چه کاری بد است. ایجاد همگرایی میان این افراد کار دشواری خواهدبود و این دشواری به من امید میدهد که تقریباً مطمئن باشم برگزیدگان نهایی افرادیاند که به درستی انتخاب شدهاند.
- پس با این حساب شما از افرادی که انتخاب کردید اطمینان کافی دارید و این برایتان از توجه به دیگر مسائل مهمتر است؟
ببینید من حساسیتهای موجود را به خوبی میفهمم. دبیر علمی دوسالانه و دو نفر از داوران از اعضای هیئت مدیرهاند این درست، اما میخواهم به سه نکته اشاره کنم؛ اول اگر میتوانستم انتخاب بهتری داشته باشم حتماً این کار را میکردم. دوم بخش عمدهای از این ترکیبها در هیئت مدیرۀ قبلی و در گروههای مشورتیای که برگزار کردهبودند انتخاب شدند و من سعی کردم از میان همان لیستها انتخاب کنم. سوم وقتی آدم مطمئن است کاری که میکند درست است، خیلی نباید نگران انتقادات این تیپی باشد بلکه باید با روشنکردن دلایل این انتخابها و شرایط موجود ذهن افراد را برای بررسی و تحلیل بهتر یاری کند.
ما باید این واقعیت را بپذیریم که تعداد تصویرگرانی که در تصویرگری معاصر ایران چه به عنوان عضو هیئت مدیره، چه به عنوان داور، و چه به عنوان معلم و تئوریسین میتوانند نقش ایفا کنند، محدود است. بنابراین زمانی که میخواهیم هیئت مدیره، داور و یا معلم انتخاب کنیم اسمها تکراری و شبیه هم میشود و صرفاً به دلیل ایجاد تنوع در نامها حق نداریم کیفیت و پتانسیلهای موجود را کاهش دهیم. من بعد از 11 سال سکوت باید گروهی را انتخاب میکردم که مطمئن باشم میتوانم از وجودشان به خوبی بهره بگیرم و این برای من از حرف و حدیثهای اطرافم مهمتر است.
- در صحبتهایتان گفتید هیئت انتخاب آثار از نظر فکری، جنس سختگیری و نوع زیباییشناسی به هم نزدیکند. با اینکه تأکید کردید قرار نیست از تنوع آثار ورودی به دوسالانه کاسته شود اما آیا واقعاً نزدیکی ذهنی این افراد فیلتری نخواهد بود برای برخی آثار که در محدودۀ سلیقههای آنان نمیگنجد؟
این دوستان افرادیاند که دورۀ هیجانها و تعصبهای شخصی و هنری خود را پشت سر گذاشتهاند و از نظر شخصیتی و هنری به آرامش و بلوغ رسیدهاند بهطوریکه اکنون میتوانند نگاههای دیگر را تحمل کنند، به آنها احترام بگذارند و برایشان اعتبار قائل شوند. آنها خیلی با هم دوستند اما از نظر حرفهای شبیه یکدیگر نیستند در ضمن در جمعمان یک نویسنده هم حضور دارد که با شناخت خوب از تصویر و زیباییشناسی باعث خواهدشد تنها دیدگاه تصویرگران لحاظ نشود و نگاهی خارج از تصویرگری نیز بر انتخاب آثار اعمال شود. خطری را که شما میگویید وجود دارد اما بسیار اندک است و من سعی میکنم به واسطۀ گفتگو با این دوستان آن را به حداقل برسانم.
- آیا آقای طلوعی به عنوان یک نویسنده، قرار است میزان وفاداری تصویرسازیها به متنها را بسنجد؟
بله، باید پس از تطبیق تصویر و متن رأی دهد که آیا بخش روایی تصویرها درست است یا خیر و این بسیار مهم است. بهعلاوه باید کمی ذائقۀ خارج از تصویرگری در انتخاب اولیه وجود داشته باشد که نگاهها را متعادل کند.
- باوجودی که میگویید اعضای هیئت انتخاب به یک ثبات حرفهای و شخصیتی رسیدهاند اما این سؤال مطرح میشود که اینهایی که خود جریانساز بودهاند آیا به جریانی که خود ساختهاند و آثاری که مشابه کار خودشان است ارق نخواهند داشت؟
طبیعی است. اگر افراد دیگری هم انتخاب میکردیم باز هم این مورد موضوعیت داشت. به هرحال هر هنرمند یک زیباییشناسی و سلیقۀ شخصی دارد و کارهای شبیه کار خود را بیشتر میپسندد. با وجود نزدیکی این زیباییشناسیها در تصویرگری اما آنقدر در درون خود تنوع دارند که در واقع خطر زیادی وجود نخواهد داشت. در ضمن سه نفر از این افراد بیش از بقیه در سطح دانشگاه و آموزشگاهی تدریس میکنند و به این ترتیب با دانشجویان و شاگردان زیادی روبرو هستند که باعث میشود سبکهای دیگر را نیز تجربه کنند. آنان یک دنیای تکساحتی درونی ندارند و اقلیمهای مختلف تصویرگری را میشناسند و برایشان اعتبار قائلند.
از سوی دیگر باید بپذیریم که تصویرگران جوان برای ورود به تصویرگری حرفهای، پخته و به دور از سلیقههای سادهانگارانه باید وارد یکی از خانوادههای تصویرگری شوند که لاجرم به آثار یکی از این افراد شبیه یا حتی عین آنهاست. بنابراین اگر بخواهیم واقعی نگاه کنیم ما جنسهای خیلی توسعهیافته در تصویرگری ایران نداریم که بگوییم چرا از انواع دیگر نمایندهای برای داوری وجود ندارد.
یک نکتۀ مهم را هم اضافه کنم. دقت کنید که هیئت مدیرۀ انجمن طرف مشورت من هستند که در مورد نقش آن برایتان توضیح دادم. اما از نظر سلسه مراتب، همۀ تصمیمهای من باید به تصویب شورای سیاستگذاری برسد. وقتی وارد جلسۀ شورای سیاستگذاری شدم دوستان، همین تشکیک را کردند ولی در نهایت همه اتفاق داشتند که این ترکیب، برای ششمین دوسالانه، بینقصترین و متعادلترین ترکیب است. من اینجا باید هم از هیئت مدیره و هم از شورای سیاستگذاری، مخصوصاً دو تصویرگری بزرگوار عضو آن، آقایان بنیاسدی و همتیآهویی تشکر کنم که کمک کردند نگاه جلسه به سمتی برود که من و همکارانم در ترکیب دوسالانه، محکمتر ادامه بدهیم.
- در دوسالانه قرار است تعدادی از افراد مورد تقدیر و تجلیل قرار بگیرند و ورکشاپهایی برگزار کنند. تا الان که دربارۀ آنان چیزی نگفتید. کی قصد دارید نام این افراد را منتشر کنید؟
منتظر هستم تا پس از هماهنگیهای نهایی آن را اعلام کنیم. البته نام همۀ افراد مشخص است و درحال برنامهریزی هستیم. باید بگویم در انتخاب این افراد هم، همان دو موضوعِ میتوانند و موقعش بود صادق است.
- یعنی بازهم نامهای مشابه خواهیم دید؟
هم اسمهای مشابه و هم اسمهایی که شاید برخی را به تعجب وادارد و از خود بپرسند آیا واقعاً تصویرگری بهتر از فلانی نداشتیم؟ در هر صورت این موضوع برای تصویرگران هم نسل این افراد بیشتر اهمیت خواهدداشت. ما پنج تصویرگر را برای تقدیر و چهار تصویرگر را برای برگزاری ورکشاپ در نظر گرفتیم. اینها کسانی بودند که به طور خودآگاه یا ناخودآگاه مکتبی را در تصویرگری ایجاد کردهاند. خودآگاه یعنی اینکه خودشان سعی کردن شیوههای خود را به دیگران بیاموزند و آن را گسترش دهند و ناخودآگاه یعنی کسانی که دیگران به پیروی از شیوه و کارهایشان پرداختند و از آن تأثیر گرفتهاند.
شاید حدود 10 تصویرگر با این ویژگی داشته باشیم که ما این چهار نفر را انتخاب کردیم زیرا از زمان خیزشی که در دوسالانهها به وجود آمد تا الان که اینجا ایستادهایم آدمهای مؤثری بودهاند.
این گفتگو ادامه دارد