به دست خط شخصی هنرمندان احترام بگذاریم
۳۱ خرداد ۱۳۹۹گفتگو با نجوا عرفانی
نجوا عرفانی (تهران، 1363-)
تصویرگر و نقاش
تحصیلات: کارشناس طراحی گرافیک و کارشناسی ارشد تصویرسازی (دانشگاه هنر تهران)
تولید آثار هنری:
تصویرسازی بیش از 35 جلد کتاب با همکاری ناشران ایرانی و تصویرسازی برای نشریات.
همکاری با سازمان زیباسازی شهرداری تهران برای طراحی نقاشی دیواری 1394-1398
نمایشگاهها:
برگزاری نمایشگاه انفرادی در گالریهای هما، ساربان، هان شیراز، طراحان آزاد و مریم
شرکت در نمایشگاههای گروهی در ایران، ایتالیا، انگلیس، سوئد، لندن، آلمان، فرانسه، چین دانمارک، جمهوری چک، جمهوری اسلواکی، صربستان و لهستان و ...
سوابق حرفهای: عضو پیوسته انجمن فرهنگی هنری تصویرگران ایران و انجمن هنرمندان نقاش ایران
جوایز: منتخب چندین جشنواره داخلی و بینالمللی از جمله جشنواره هنر ایران (1395)، جشنواره هنر جوان (1388، 1387، 1389)، جشنواره بینالمللی ادیان توحیدی (1386)، جشنواره دیدار نو (1392) و ...
-تصویرگری چه زمانی وارد زندگی شما شد؟
در دوران کودکی، در خانه مان کتابخانه بزرگی داشتیم که تعداد زیادی کتاب کودک در میانشان بود. همیشه کتابهایی را بیش از بقیه دوست داشتم و دلیلش تصاویر خوب آنها بود. در حقیقت نقاشیهای کتاب برایم مهمتر از خود داستان بود. گاهی که فکر میکردم نقاشیها خوب نیستند، مداد برمیداشتم و به خیال خودم زیباترشان میکردم. یا اگر سیاه و سفید بودند، رنگشان میکردم.
جمع کردن کارتپستالها، استیکرها، پاککنهایی به شکلهای مختلف، کاغذ کادوها و ... از علاقهمندیهای دوران کودکیام بود. هر تصویری که برایم جذابیت داشت را فوراً در دفترم میکشیدم. گاه تصویری از کتابی یا گلی بر روی جعبهای یا کاراکتری بر روی لباسی.
دفتر نقاشیهایم پر از قصههایی بود که ساخته بودم. شخصیتهای نقاشیهایم اسم داشتند و گاهی در صفحات دیگر تکرار میشدن و به عبارتی نقاشیهایم روایتگر بودند.
در دوران مدرسه، نقاشیهایم مورد توجه بچههای کلاس بود. تا جایی که مجبور بودم در زنگهای نقاشی به جای همه نقاشی بکشم یا حداقل قسمتهایی از نقاشیشان را بکشم.
در مدرسه هم هرگاه تصویری برای روی کارت دعوت یا روزنامه دیواری میخواستند، کار بر عهده من بود. شاید یکی از اولین تصویرگریهایم هم همین تصویر کردن داستانهای روزنامه دیواری مدرسه بود.
تابستانهای کودکیام اغلب در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و کلاس نقاشی و تئاتر گذشت. در دوران نوجوانیام، اشعار سهراب سپهری، نیما یوشیج، فروغ فرخزاد و یا رمانهای مختلف را میخواندیم. همیشه جای خالی تصویر را بین صفحات قطور این کتابها حس میکردم. البته بیکار نمینشستم و برایشان تصویری میکشیدم. هنوز هم نمیدانم چرا فکر میکنیم از کودکی که دور میشویم نیازی به نقاشی و تصویر در کتابها نداریم؟
کتابهای درخشان تصویرسازی شده در دوران کودکیام، تاثیر زیادی بر من گذاشتند و از همان دوران اگرچه نمی دانستم شغلی به نام تصویرگری وجود دارد، تصمیم گرفتم در آینده نقاش کتابهای کودکان شوم.
-آشناییتان با تصویرگری حرفهای چطور رخ داد؟
در دوره لیسانس، رشته گرافیک را انتخاب کردم و تصویرسازی یکی از شاخههای مهم گرافیک بود. در دانشگاه، تصویرگری برای کتاب، جلد کتاب، جلد آلبوم موسیقی، فیلم، تمبر، پوستر، پکیجهای تبلیغاتی و ... را انجام میدادیم. دامنه تصویرسازی به جهان بیانتهای نقاشی نزدیک بود و من میتوانستم تخیلاتم را در جهان تصویرگری به تماشا بگذارم. آزادی عمل و خلاقیت بیشتری در تصویرسازی داشتم و میتوانستم هر چیزی را که دوست دارم به تصویر بکشم.
به خاطر عشق زیادم به نقاشی کشیدن، از همان دوران دانشجویی به دنبال کار حرفهای در این زمینه رفتم و چند سفارش کار تصویرگری کتاب از چند ناشر گرفتم که شروع فعالیت حرفهایام در تصویرگری بود.
ادامه تحصیل در دوره فوق لیسانس در رشته تصویرگری، در راستای علاقه و آرزوهایم بود.
-طبعاً با آغاز فعالیت حرفهای در حوزهی تصویرگری یکی از سؤالات افراد انتخاب شیوه و سبک کار است، این انتخاب برای شما چطور شکل گرفت؟
شیوه و سبک کار چیزی نیست که بخواهیم کاملاً آگاهانه آن را انتخاب کنیم و یک شبه به دست بیاید. در طول سالهای زندگی، نوع تفکرمان، تجربههایی که داشتهایم، تکنیکهای نقاشی که یاد گرفتهایم، نوع آموزشی که تجربه کردهایم، قصههایی که شنیدهایم، کتابهایی که خواندهایم، همگی تاثیرگذارند.
هرچه بیشتر تجربه کنیم، تلاش کنیم، علاقهمندیهایمان را بشناسیم، خودمان را بشناسیم، آنچه شکل قلم ماست را زودتر آشکار میکند.
-فکر میکنید حالا علاقهمندان به این حرفه یا افرادی که در حال آزمون و خطا در انتخاب یک سبک هستند باید چه راهکاری را به کار بگیرند؟
تا آنجا که میشود باید تجربه به دست آورد و باید پشتکار داشت. هر روز طراحی کنیم، هر روز کار کنیم، تکنیکهایی که باعث ایجاد خلاقیت در کار میشود را تجربه کنیم و متریالهای مختلف رو به کار بگیریم. مطالعه کنیم، به نمایشگاههای نقاشی و مجسمه برویم، دیدگاهمان را در هنر به روز کنیم و پرورش بدهیم. در جریان هنر روز کشورمان و جهان قرار بگیریم و آثار هنرمندان خارجی را در صفحات مجازی دنبال کنیم و در کل خودمان و درک هنریمان را رشد بدهیم.
در این فرایند است که دستخط و سبک کاری خودش را به ما نشان خواهد داد و کم کم به آن چیزی که دلخواهمان است نزدیک میشویم. اما کلید رسیدن، کار کردن است.
-به آثار جدیدتان اشاره کنیم. مروری بر پنج سال فعالیت اخیرتان بکنید و در صورت ممکن به شیوهی تاریخی به مقایسهی آنها با آثار اولیهتان بپردازید.
تصویرگری همانطور که از ابتدا جذابیت زیادی برایم داشت، من را با محدودیتهایی هم روبرو کرد. اغلب داستانها کمعمق، قراردادها با ناشران ناعادلانه، رفتارها غیرحرفهای و نتیجه کار که کتاب چاپ شده بود از لحاظ رنگ و بافت، آنقدر ناامیدکننده بود که حتی دلم نمیخواست به آن کتابها نگاه کنم.
در این پانزده سال، بیش از چهل عنوان کتاب تصویرگری کردهام که تعداد زیادی از آنها به دلیل مشکلات نشر، چاپ نشدهاند و یا هرگز چاپ نمیشوند.
در پنج سال گذشته، چندین نقاشی دیواری بر دیوارهای تهران، شهر ری و جزیره کیش کشیدهام. تجربه بزرگی است که تصاویر از روی کاغذها بیرون میآیند و در اندازههای بزرگ بر دیوارها نقش میبندند. طبیعتاً مخاطب بسیار گستردهتر میشود و تاثیر کار عمیقتر. مخصوصا اگر یک کوچه را مثل یک کتاب تو در تو نقاشی کنی. کوچه بالاور در خیابان ولیعصر تهران که منتهی به دانشگاه هنر میشود را چند سال پیش نقاشی کردم. کوچهای که در چندین سال تحصیل از آن عبور میکردم.
تجربه کاریام در این سالها تنوع بسیاری داشته است: نقاشیهایی بر روی دیوارهایی گاه به ارتفاع بیست متر، دیوار مدارس یا روی جلد کتابها، جلد آلبومهای موسیقی، بکگراند نمایشهای مد و صنعت پوشاک. یا تصویرهایی که بر روی وسایل کاربردی نشستند، مثل جعبه مواد خوراکی (سوهان و زعفران)، کوسن، تیشرت و ... .
در سالهای اخیر بیشتر نقاشی کردم و چندین نمایشگاه انفرادی نقاشی برگزار کردم. نمایشگاه «شیرزن» در گالری طراحان آزاد (1395)، و گالریهای در شهر شیراز (1396)، نمایشگاه «از دختران قاف» در گالری ساربان (1397) و نمایشگاه «هفت پرده ی سرگردانی» در گالری هما (1398).
روایتگری همیشه در آثارم، چه نقاشی و چه تصویرگری، وجود داشته است. در دورههای مختلف گاه کمتر و گاه بیشتر میشود. اما آنچه در کارهای اخیرم اتفاق افتاده است، فضاسازی کاملتری است که نسبت به کارهای اولیهام دارد. نوع رنگگذاریام پختهتر و روانتر شده است. در برخی آثارم از نقوش و طرحهای ایرانی که بر روی کاشیها و یا فرشها و کتب قدیمی نقش بسته بود، الهام گرفتهام و در کارهایم بازآفرینیشان کردهام.
در انتخاب موضوع، همچنان که از ابتدای کار، مضامین اسطورهای، ایزدبانوان، شاهنامه، داستانهای کهن برایم جذابیت داشت، پیوسته ردپایشان در آثارم حفظ شده و ادامه دارد. برای مثال در مجموعه نقاشی «هفت پردهی سرگردانی» اشارات فراوانی به اساطیر و داستانهای کهن ایرانی، پردههای نقالی و نقاشیهای قهوهخانهای و حتی تاریخ هنر غرب داشتهام.
-فکر میکنید در یک دههی گذشته کدام جریان توانسته است به تصویرگری سمت و سوی جدید ببخشد؟
فکر میکنم عوامل مختلفی در این جهتدهی سهیم بودند. پویایی تصویرگری با تشکیل انجمن تصویرگران در سال 1382 شتاب بیشتری گرفت و حمایت بیشتری از خانواده تصویرگران به عنوان یک شغل مستقل شد. ایجاد کلاسها، دورهمیها، برپایی نمایشگاهها و همچنین برپایی هفته تصویرگری و انتخاب روز تصویرگری در تقویم رویدادهای فرهنگی، باعث رشد بیشتر این حرفه شد.
تمایل انتشارات متعدد به جذب مدیران هنری از بدنه جامعه تجسمی و سفارش کتابهای متعدد به تصویرگران در این پویای تاثیر بسزایی داشت. اینترنت و امکان آشنایی با تصویرگران خارجی و آثارشان، همین طور ورود کتابهای خارجی تصویرسازی در نمایشگاه بینالمللی کتاب و کتابخانههای دانشگاهها و مراکز عمومی، همگی در این جهتدهی تاثیرگذارند.
-این جهتدهی و هدایت بر خلق آثار شما هم تأثیر داشته است؟
طبیعتا مواردی که نام بردم تاثیرگذار بر فضای کلی جامعه تصویرگری هستند. حضور در انجمن تصویرگران و آشنایی با تصویرگران باتجربه و جوان، فضای مجازی و امکاناتی که پیش میآورد، همکاری با ناشران متعدد، نمایشگاهها، نشستها و دورهمیهای فرهنگی، امکان تحصیل تا مقطع فوقلیسانس در رشته تصویرسازی به عنوان یک رشته مستقل، بر من و خلق آثارم تاثیرگذار بودند.
-فکر میکنید این جریان را چطور باید هدایت کرد؟
تصویرگری ایران جای رشد و تنوع بیشتری دارد. میتوان نمایشگاهها یا پروژههایی با رویکردهای پژوهشی محور تعریف کرد که تصویرگران با تحقیق و مطالعه، تصاویری را ارائه کنند و تنوع و کیفیت آثار و نمایشگاه را افزایش داد.
انجمن تصویرگران در این زمینه میتواند بیشتر تاثیرگذار باشد. با ارائه پیشنهادهای خلاقانه و در سطح حرفهای به ارگانهایی مانند سازمان زیباسازی، وزارت فرهنگ و ارشاد و شهرداری تهران، میتوان سطح کیفی آثار هنری را بالاتر برد.
دایرۀ بسته مدیریت هنری و تصمیمگیریها در نهادهای هنری، دانشگاهها و انتشارات باید تغییر کند. اگر به دنبال نو شدن هستیم، از داوران و مدیران جوانتر هم استفاده کنیم. مسئولیتها به نیروهای جوانتر هم در کنار با تجربهها سپرده شود. دوسالانهها از نو پا بگیرند و البته در قالبی نو و همگام با نیازهای نوی جامعه و از برگزاری یک نمایشگاه صرف فراتر بروند. نهادهای آموزشی سرفصلهای آموزش را بهروز و خلاقانه بکنند و از قالبهای کهنه و غیرکاربردی بیرون بیایند. و در نهایت انجمنهای هنری برای موارد صنفی و معیشتی اعضایشان تلاش کنند.
-فکر میکنید خلاءهای موجود در حوزهی تصویرگری چه چیزهایی است؟
تصویرگری در ایران با مسائل و مشکلات زیادی مواجه است. قراردادهایی که همیشه از طرف ناشران ارائه می شود و اغلب حقوق تصویرگران بطور کامل در آن ها رعایت نمی شوند.
قوانین حمایتی و صنفی که مختص همه اهالی تجسمی است، می تواند از طرف وزارت ارشاد تصویب شود. با کمک انجمن می توان جلساتی را بین هنرمندان و حقوق دانان برگزار کرد که در تعامل با هم پیشنهاداتی را برای اصلاح قوانینی مانند قرارداد با ناشران و ... تهیه کرد و برای تغییر به وزارت ارشاد ارائه کرد. همین طور که می دانیم در قرارداد با ناشران ، تصویرگران از حقوق برای چاپ های بعدی برخوردار نیستند و تنها در چاپ اول حق الزحمه و چند نسخه اندک از کتاب را دریافت می کنند. جدای از مبلغ ناچیز حق الزحمه، اغلب تصویرگران مجبورند کتاب های تصویرگری شده خود را بخرند چون تعداد کتاب کمی به آنها تعلق می گیرد.
-یکی از مسائل مهمی که این روزها شاهدش هستیم علاقهی هنرمندان جوان به این حرفه است. فکر میکنید تصویرگری ایران چنین ظرفیتی دارد؟ یا میتواند برای این هنر ظرفیتسازی کند یا خیر؟
هنرمندان جوان میتوانند به این رشته روی بیاورند، نمایشگاه بگذارند و در فضای مجازی اثر خود را منتشر کنند؛ ولی کار حرفهای و معیشت و ارتزاق از این طریق بحث دیگری است که لازم است ناشران کتاب کودک و نوجوان، بیشتر و حرفهای شوند. کتابهای بیشتری چاپ شود، کارخانجات و تولیدکنندهها برای محصولاتشان از تصویرگران استفاده کنند و بازار کار گستردهتر شود و همچنین فضای تصویرگری به تصویرسازی کتاب محدود نباشد.
-هر حرفهای آداب و مرام و منش خاص خود را دارد. پنج موردی که میتوان به عنوان آداب حرفه تصویرگری شناخت از نظر شما کدام است؟
باید به دست خط شخصی هنرمندان دیگر احترام بگذاریم، چراکه هر کسی برای پیدا کردن راه و قلم شخصی خود تلاش کرده است. اگر با کپیبرداری از آثار فردی مواجه شدیم، از صنف و همکار خود که به او ظلم شده، حمایت کنیم وگرنه بدیهی است که کپی و جعل آثار امری مذموم و ناپسند است.
به پیشکسوتان و دستاوردهای هنری ایشان احترام بگذاریم. مراقب باشیم در پژوهشها و نکوداشتها و مراسم مختلف، تلاشها و اهمیتشان نادیده گرفته نشود. همچنین نسلهای گذشته نیز تجربیات و دستاوردهای نسل من و نسلهای جوانتر را رد نکنند و به آنها توجه کنند.
از انجمن هایمان و اعضای آن ها حمایت کنیم. بطور مثال از رویدادها و یا نمایشگاه هایی که برگزار می شود، بازدید کنیم. حمایت از همدیگر از آداب حرفه ای است.
برای دیدین آثار هنرمند به لینک زیر مراجعه کنید