نقش ارزندهی شما در شکلگیری انجمن و برگزاری جشنوارههای داخلی، آسیایی و بینالمللی تصویرگری کتابهای کودکان انکارناپذیر است. کمی دربارهی آن روزها بگویید.
از شما بابت این شروع ممنون هستم؛ اما ترجیح میدهم درباره آنچه گذشته دیگر سخنی به میان نیاوریمِ. پیش از این در چندین شماره مجله تندیس با نگاهی انتقادی به آن دوران موضوعاتی را توضیح دادم وآنچه را که زمانی ارزنده تلقی میکردم مورد تردید جدی قرار دادم. باید برای رهایی از وضعی که اقتصاد نشر ایران در بخش کتاب کودک گرفتار آن هست به همه رخدادهای چهار دهه گذشته با نگاهی به شدت انتقادی نگریست تا خطاهای فاحش آن دوران تکرار نشود. به همین دلیل همه کسانی که دل در گرو این آب و خاک دارند باید تعارفات را کنار بگذارند و بیرحمانه به نقد گذشته و حال بپردازند.
به نظر شما چرا انجمن نتوانست دورههای درخشان گذشته را در برگزاری جشنوارهها تکرار کند؟
راستش در ایران تا امروز کمتر انجمنی توانسته به توفیق دست پیدا کند، بخش اعظم انجمنهای صنفی انجمنهای از دل دولت برآمده و با بودجههای عمومی شکلگرفته هستند. انجمنهایی که با حمایت مالی دولت تأسیس شدهاند عمر طولانی ندارند علاوه بر آن توان حل مشکلات واقعی اعضا را هم ندارند، انجمن تصویرگران کتاب کودک ]انجمن تصویرگران ایران[ هم از این قاعده مستثنا نیست. ممکن است دوستانی در انجمن با حسن نیت قصد کارهایی داشته باشند اما مادامی که آنها به ارتزاق از بودجههای دولتی دلبسته هستند کارهایی که انجام میدهند نمایشی و فاقد نتیجه مطلوب است هرگاه که این انجمنها چشم امیدشان را بر دولتها بستند و بر پای خود و متکی به اعضا پیش رفتند، میتوانند تصوری واقعی از مشکلات پیدا کنند و رخدادهایی را تدارک ببیند که به نشر کتاب کودک و تولیدات مطلوب تصویری کمک واقعی کند.
فکر میکنید نهادهای مدنی کودک و نوجوان در ایران اساساً میتوانند بدون گرایش به کمکهای دولتی دوام بیاورند؟ نقش نهادهای دولتی در تقویت عملکردهای این نهادها چیست؟
جواب صریح من این است که میتوان نهادهایی مستقل داشت در آن حالت سوداهای بزرگ مثل برگزاری جشنوارهها و دوسالانهها بیمعنی میشوند و یا منطق درست خودش را پیدا میکند. یافتن راههای استقلال این نهاد در تغییر نگاه همه اعضاست، با تغییر نگاه و روش در نوع درخواستها و حمایتهای مالی از دولتها گام نخست استقلال برداشته شده است. تقریباً بخش بسیاری از هنرمندان و تصویرگران در عطش رفتن به نمایشگاههای خارجی با پول دولت هستند، در این تلاش از هر اقدامی وا نمیگذارند. نظریهپردازیهای برای جلب و حمایت دولت از ایشان و یا انجمنهایشان جریان دارد که در نهایت منعکسکننده خودخواهیهای فردی ایشان است. فعالیت نهادهای صنفی یک مسیر دراز مدت است که با کشف قابلیتهای انجمنها شکوفا میشود استفاده از امکانات عمومی مانند درخواست تأسیس کتابخانههای تخصصی هنر، تأسیس موزههای هنر از سوی دولتها یا شهرداریها و غیره حق انجمنهاست؛ اما دولتی کردن انجمنهای با بودجههای ملی به بیخاصیت شدن این نهاد منتهی میشود.
انجمنها اگر با حمایت اعضا به حیات خودشان ادامه دهند نهادهایی مدعی خواهند بود که میتوانند رفتارهای غلط نظام آموزشی را نقد واقعی کنند. رفتارهای فاسد و خطرناک دولتها را در انهدام ارزشهای تصویری کودک به باد انتقاد بگیرند اما در وضعی که اینک دارند همه آنچه میگویند باد هواست. انجمن تصویرگران مادامی که از ارشاد پول میگیرد نمیتواند به سیاستهای غلط نظارتی او اعتراض دقیق و درست کند. مادامی که اعضا انجمن با ناشران دولتی و یا شبه دولتی کار میکنند نمیتوانند به نقد سرمایههای ملی کلانی که توسط این ناشران در ویران کردن بخش خصوصی و تولید با هزینههای سرسامآور در جریان است معترض باشند.
بسیاری از تصویرگران امروز کتابهای کودکان و نوجوانان ایران تحصیلکردهی رشتههای گرافیک دانشگاهی هستند. به نظرتان این رویکرد میتواند برای پیوستن یک تصویرگر به دنیای تصویرگری (و ادبیات کودک) کافی باشد؟
گرایش افراد به هر حوزهای حق آنان است اما دلایل این رویکرد احتمالاً دلایل اقتصادی و علایق شخصی است. نقد جامعه از نتیجه کار آنها میتواند درست یا غلط بودن کار آنها را نشان دهد. البته باید این سؤال را به جواب قبلی هم مرتبط بدانم که رویکرد عدهای از مصوران به ناشران دولتی و انتشار آثار آنان با سرمایههای عمومی تصور غلطی را برای ایشان به وجود میآورد که آنان دارای توانایی و خلاقیتهای هنری هستند. من باور دارم در فضای سالم رقابتی و بدون رانتهای آشکار و پنهان ـ که البته تصوری محال است ـ رشد بسیاری از مصوران و یا نمایش اجتماعی آنها محدود میشود.
به نظر شما گرایش دستاندرکاران انجمن تصویرگران باید به سمت صنفی و حرفهای شدن باشد، یا فراگیرشدن در میان تصویرگران، چه آماتور و چه حرفهای؟
اگرچه به روشنی متوجه این سؤال شما نشدهام اما رسالت هر انجمنی فراهم کردن امکاناتی حمایتی از اعضا در برخورد با مشکلات اجتماعی و عمومی است. درعینحال نقد ضعفهای دولتها و بالا بردن انتظار از آنان برای توسعه زیرساختها از وظایف انجمنهاست. همچنین دفاع از حقوق مصوران در برابر ناشران، تهیه مانیفستهای کاری مثل تعرفه قیمت وغیره میتواند جزو وظایف آنها باشد.
آسیبشناسی پادرجایی انجمن و پذیرش آن در میان تصویرگران دیروز و امروز را در چه میبینید؟
حوزه تصویرسازی چنان گسترده شده است که درک و توصیف آسیبشناسیهای احتمالی آن کار آسانی نیست؛ اما در دیدگاه من استقلال مصوران و رهایی آنها از قید و بند و سلطه پول، قدرت و حتی اندیشه و سلیقههای سطحی روزگار پسند از مهمترین موضوعات است. تصویرگر باید با درکی فراتر از جامعه عوام به خلق اثر همت کند؛ اما بی آنکه در برج عاج نشسته باشد به نیازهای جامعه هم پاسخ دهد، نه عوامزدگی را منش کاری خود کند نه گسستگی از جامعه مخاطب را.
و البته نگرانی خودم را هم در آخر بیان کنم که خودخواهیهای فردی یا جمعی در آن انجمن میتواند به باز اجرای دوسالانه تصویرگری با بودجه دولت بیندیشد. چنین اقدامی تنها یک بیمسئولیتی تام و تمام در برابر نسل فرداست.
----
*جامعه تصویرگری ایران نقش بیبدیل محمودرضا بهمنپور را در تأسیس ستاد تصویرگران کتاب کودک، انجمن تصویرگران و نیز مدیریت درخشان او بر دوسالانههای تصویرگری اول تا پنجم را فراموش نمیکند و به نشانهی همین قدردانی، نشان آبان در "نام همگام تصویرگری" را در سال 1395 به ایشان اهدا کرد. با این حال گفتههای ایشان درمتن حاضر بر پایهی اطلاعاتی است که نسبت به وضعیت فعلی انجمن و گردانندگان آن بهروز نیست. این متن بدون دخل و تصرف و ممیزی منتشر میشود(بولتن هفته تصویرگری 96)؛ اما انجمن باب گفتگو و پاسخگویی را برای خود گشوده میداند.