pt

گزارش « شب مارکوپولو»

۲۸ بهمن ۱۳۹۰

به گزارش روابط عمومی انجمن تصویرگران، شب « مارکوپولو» که غروب روز چهارشنبه ۲۶ بهمن ماه ۱۳۹۰ در محل مدرسه پیترو دلاواله (مدرسۀ ایتالیایی­ ها) و با کمک سفارت ایتالیا برگزار شد، نود و دومین شب از شب های مجله بخارا بود. این مراسم با سخنان آلبرتو برادانینی آغاز شد که متن آن را هانیه اینانلو، مترجم زبان ایتالیایی، قرائت کرد:

«در سال ۲۰۰۴ میلادی ایتالیا هفتصد و پنجاهمین زادروز مارکو پولو، تاجر ونیزی و مولف کتاب “میلیون” که بعدها از شهرت جهانی برخوردارشد، را جشن گرفت. هدف از برگزاری این مراسم بزرگداشت، که به مدت سه سال ادامه یافت، این بود که رابطه دیرینه فرهنگی و تجاری شبهه جزیره ما با قاره آسیا به تصویر کشیده شود، آن هم در برهه ای از زمان که شرق دور در حال تثبیت نقش خود در اقتصاد و موازنات بین المللی بود. در آن زمان اکثر توجهات به کشور چین، به عنوان قدرت برتر منطقه، معطوف بود، درحالی  که کمتر راجع به کشورهایی که در مسیر سفر مارکو پولو در شبکه درهم تنیده راههای جاده ابریشم قرار داشتند، صحبت می شد.

هشت سال بعد مناسب دیدیم که اینجا، در ایرن، مارکو پولو را از زاویه دید متفاوتی، به عنوان معروف ترین نماد یک پیوند محکم میان ایتالیا و خاورمیانه و بصورت دقیق تر میان ایتالیا و ایران معرفی نماییم. مارکو پولو به ایران سفر کرد، در ایران تجارت کرد و ایران را شناخت همانگونه که هموطنان دیگر وی Oderico da Pordenone  و Pietro della Valle پس از او این کار را انجام دادند.

فعالیتهای ما در راستای بزرگداشت این ونیزی ارجمند و دقت و تامل در شخصیت وی به دوشکل صورت پذیرفت. از یک طرف در اواخر ماه نوامبر در اقامتگاه فرمانیه میزبان کارگاهی به همت انجمن تصویرگران ایران بودیم که حاصل کار، تقویمیست که امشب به حضورتان معرفی می شود و دوستانی که مایل باشند می توانند طرح اصلی تصاویر را خریداری کنند.از سوی دیگر نشست امشب را با همکاری مجله بخارا و مدیر مسئول آن، آقای علی دهباشی، ترتیب دادیم و طرحی برای ترجمه یک کتاب درخصوص مارکو پولو، به کوشش پرفسور Cosimo Palagiano، داریم که در چارچوب مراسم بزرگداشت هفتصدوپنجاهمین زادروز مارکو پولو قرار می گیرد.

با نشست امشب، ما مجددا در سال ۲۰۱۲ از این نوآوری برای شناساندن جنبه هایی از فرهنگ کشورمان استفاده می کنیم، با امید به اینکه این اتفاق در برانگیختن هرچه بیشتر گفتمان فرهنگی میان دو ملت که همواره پرجوش و پر ثمر بوده، سهمی داشته باشد.»

سپس علی دهباشی از برگزاری شب های «آنه ماری شوراتسنباخ » و « ابن بطوطه » یاد کرد که مجله بخارا پیش از این به جهانگردان و سیاحان اختصاص داده بود و با اشاره به برگزاری شب « مارکوپولو » در شرح رونمایی از تقویمی پرداخت که به سرپرستی کیانوش غریب پور تصویرسازی شده چنین گفت:


علی دهباشی

« آثار این مجموعه در کارگاه سه روزۀ « سفرهای مارکوپولو» که در آبان ۱۳۹۰ از سوی انجمن فرهنگی هنری تصویرگران در باغ سفارت ایتالیا و به میزبانی سفارت ایتالیا در ایران و مدرسۀ ایتالیایی برگزار شد فراهم آمده است که مدیر هنری کیانوش غریب پور و مدیر کارگاه بنفشه احمدزاده بوده اند  و هنرمندان تصویرگر از این قرارند:

حسین آسیوند، بنفشه احمدزاده، عطیه بزرگ سهرابی، مریم توحدی، سحر حق گو، مهشید دارابی، مجید ذاکری، حمید رضا رشیدیان، ملیکا سعیدا، مهکامه شعبانی، لیدا طاهری، میترا عبداللهی، نرگس محمدی، مانلی منوچهری و هیئت مدیره انجمن تصویرگران که هماهنگی های لازم را برای برگزاری این کارگاه انجام دادند عبارت بودند از علیرضا گلدوزیان، علی هاشمی شهرکی، سحر حقگو،  مجید ذاکری، مهران زمانی، کمال طباطبایی و نشر افق به عنوان حامی مالی این پروژه کار چاپ این تقویم را بر عهده گرفت» در ادامه علی دهباشی بخشی از سفرنامه مارکوپولو با عنوان «سفرهای مارکوپولو معروف به ایل میلیونه» و ترجمه سید منصور سجادی و آنجلا دی جوانی رومانو که در ۱۳۶۸ در ایران به چاپ رسیده قرائت کرد.

پس از آن دکتر کارلو چرتی طی سخنانی کوتاه درباره عبور مسافران ایتالیایی از ایران چنین گفت:

« از دوران مغول و پس از آن از عصر تیموریان اخباری مبنی بر عبور مسافران ایتالیایی از ایران، در کسوت مبلغان مذهبی یا بازرگانان، در دست است. از اولین مسافران می توان به شخصی به نام Ascelino از اهالی لومباردی اشاره کرد که از سوی پاپ اینوسنت چهارم در سال ۱۲۴۷ به همراه برخی از هم کیشان خود در نزدیکی تفلیس با “باجو” ،فرمانده قشون مغول  در آسیای غربی ملاقات نمود. معروف تر از Aselino، مبلغ مذهبی دیگری به نام Giovanni di pian del Carmine است که در همان سالهای ۱۲۴۶-۱۲۴۷ به دربار مغول رسید.


دکتر کارلو چرتی

البته مبلغان مذهبی تنها مسافران راه ابریشم نبودند ، برعکس! بازرگانان بسیاری این راه را می پیمودند و جوامع بازرگانی متعددی در ایران قدیم و در سایر کشورهای راه ابریشم برای خود پایگاه ایجاد کرده بودند . طبق شواهد ، یک گروه ِ پر رونق از بازرگانان ایتالیایی در آغاز دوره ی ایلخانی در تبریز مستقر بودند و بلزرگانان اروپایی بسیاری در مسیر های کاروانی آسیا در آمد وشد بودند.

و درست در همین برهه ی  تاریخی و فرهنگی است که مارکوپولو ، معروف ترین جهانگرد ایتالیایی ، در سالهای ۱۲۷۱-۱۲۷۲ به ایران سفر می کند. در حقیقت او در این سفر از الگوی پدر وعمویش Matteo polo  و Nicolo

که مابین سالهای ۱۲۶۱ تا ۱۲۶۹ از ایران گذشته و به بخارا رسیده بودند، پیروی می کند. وی در سال ۱۲۷۱ ، San Giovanni d Acri  در فلسطین امروز را به مقصد چین ترک کرد و بدین سان سفر بیست و پنج ساله مارکو در شرق آغاز شد . وی در سال ۱۲۹۵ به ونیز باز گشت و سه سال بعد یعنی در سال ۱۲۹۸ خاطرات خود را به رشته ی تحریر در آورد. بنابراین مارکوپولو نماینده ی جامعه ی فرهیختگان ، مذهبیون و تجاری ست که در قرون وسطی جاده های اروپا تا آسیا را می پیمودند. وی نقش مهمی در ایجاد شناخت و بینش نوین از شرق ایفا نمود، پیوندهایی که به شکلهای مختلف در قرون بعدی استحکام بیشتری یافتند.

امروز و اینجا می خواهیم بزرگداشتی به مناسبت سفر و شنایی مارکوپولو با ایران برگزار نماییم، اما قصدمان این نیست که تنها در این باره سخنرانی کنیم بلکه می خواهیم از طریق تصاویر سینمایی و هنر گرافیک که در ایران از جایگاه رفیعی برخوردار است  نیز ، این اتفاق را به تصویر بکشیم. تصاویر سینمایی در قالب اپیزودیست از یک سریال قدیمی از سفرهای مارکوپولو که صحنه های آن در ایران فیلمبرداری شده و تصاویر گرافیکی ، به شکل تقویمی با موضوع مارکوپولو از ایتالیا به ایران ، پیش روی شما قرار می گیرد. این تقویم حاصل کار گروهی هنرمندان تصویرگر ایرانی است که در کارگاهی به سرپرستی کیانوش غریب پور و بنفشه احمدزاده و به میزبانی سفیر ایتالیا در باغ فرمانیه اجرا شدند. تابلوهای روی دیوار طرح اصلی این تصاویر در سالن به نمایش عموم گذاشته شد.»

پس از سخنان دکتر مریم میراحمدی با موضوع « ایران در سفرنامۀ مارکوپولو » و دکتر شرکاء بخش کوتاهی از مجموعه تلویزیونی مارکوپولو به نمایش درآمد و سپس بنفشه احمدزاده از چگونگی شکل گیری طرح تصویرسازی از سفرهای مارکوپولو سخن گفت

« دراینجا شرح کوتاهی را ازنحوۀ شکل گیری پروژه مارکوپولو برایتان به اختصار توضیح می دهم.

از زمان فکراین پروژه، شکل گیری و انجام آن زمانی نزدیک به چهارماه را سپری کردیم.

این تصمیم یک حرکت فرهنگی بود که باعث بیشتر شناخته شدن شخصیتهایی که دراین عرصه فعالیت می کنند و همچنین نزدیکتر شدن آنها و رابطه این دوکشور (ایران وایتالیا) شد. محصول آن یک تقویم که تمام یک سال میلادی و شمسی را در برمی گیرد.

انجمن تصویرگران با گذاشتن جلساتی با بخش فرهنگی سفارت به این نتیجه رسیدند که موضوعی را انتخاب کنند که نقطۀ مشترکی بین آنها داشته باشد. مارکوپولو شخصیت ایتالیایی اهل ونیز به سبب عبورش از ایران نقطه اشتراک را ایجاد می کرد. سفرو زندگی افسانه ای و پر ماجرای مارکوپولو و عبورش از شهرهای زیبای ایران تصویرهای زیادی را در ذهنها ایجاد می کرد. تشکیل یک کارگاه سه روزه برای خلق تصاویر این موضوع از ذهنمان گذشت و تصمیم به اجرای آن گرفته شد. به گفتۀ آلفونس گابریل از هنگامی که خداوند آدم ابولبشر را آفرید تا به امروز هیچ کس ، نه مسیحی نه کافر، نه تاتار یا  از هر نژاد دیگری، به اندازه مارکوپولو با مناطق گوناگون و شگفتی های بزرگ دنیا آشنا نشده است.

بعد از تحلیل متن و انتخاب تصویرگران حرفه ای که کارشان کاملاً با موضوع نزدیکی داشته باشد کارشروع شد. پس ازتوافق مراحل اولیه، مدیرهنری آقای کیانوش غریب پور طی گفتگویی با مدیرمحترم نشرافق آقای هاشمی نژاد به این توافق رسیدند که  نشر افق حامی مالی این کارگاه باشد.

مکان کارگاه دراقامتگاه سفیر بود که در اینجا به خاطر اینکه این مکان را در اختیارما قرار دادند از ایشان قدردانی می کنم.

از مدیر هنری محترم پروژه آقای کیانوش غریب پورکه کارشناسی، گرافیک و بخش چاپ وطراحی  certificate را به عهده داشتند قدردانی می کنم همچنین از حامی این پروژه آقای رضا هاشمی نژاد مدیرنشرافق تشکر می کنم.

از هیئت مدیره انجمن تصویرگران به خاطرهمراهی با این پروژه تشکرمی کنم.

از تصویرگران حرفه ای که بطورکاملا فرهنگی با این پروژه همکاری کردند و فضایی کاملا دوستانه وصمیمانه داشتیم تشکرمی کنم. »

در ادامه مراسم کیانوش غریب پور درباره تصویرسازی و انتشار تقویم مارکوپولو توضیح بیشتری داد:

درمیانه‌ واقعیت و خیال

« حاصل جست‌وجوی اسناد نقاشی ایرانی، بیش از هرچیز به نمونه‌هایی می‌رسد که بخشی از کتابسازی سنتی ایرانی‌اند. در حقیقت، آن‌چه آن را با معیار و مختصات مشخص، تصویرگری برای ادبیات می‌نامیم، همان چیزی است که به‌عنوان بارزترین شکل‌های نقاشی ایرانی می‌شناسیم. سنت نقاشی ایرانی، هرچند اغلب برای زینت کتاب به‌کار رفته باشد، در ماهیت خود همواره معطوف به زینت نیست؛ که اگر بود، از کتاب بیرون می‌آمد و قاب می‌شد و بر دیوار می‌نشست. دیدار فرنگ و جسور شدن نقاشان به بروز هنرشان بر دیوار هم، تا اواخر دوران قاجار نتوانست از رفتار روایی نقاشی کم کند. طوری که گویی همان جنس روایت تصویری که در کتاب بود، در ابعاد بزرگ‌تر و با همان خصلت، بر روی دیوار ادامه داشت.


کیانوش غریب پور

به این ترتیب ادبیات و شعر، یعنی کلام، به‌عنوان بازرترین نمودهای فرهنگ ایرانی، چنان در دیگر تظاهرات هنر ایرانی ریشه دارد که هر نوع فاصله‌ گرفتن از مضمون، داستان، کلام و روایت را به‌مثابه‌ی تهی شدن از معنی می‌گیرد. چنین است که در سنت نقاشی ایرانی، نمی‌توان تصویری ساخت که راوی قصه، واقعه، مضمون یا شعری نباشد. این ریشه کهن و عمیق تصویرگری در ایران، هم‌چنان شاخ و برگ زایید تا وقتی که موج‌های انقلاب صنعتی به ایران رسید و کتابسازی نوین، تنوع و امکانات جدیدی برای پیدا شدن چهره‌ای جدید از تصویرگری مهیا کرد. تصویرگر ایرانی، همه‌ی ظرفیت‌های فنی و همه‌ی زیبایی‌شناسی نقاشی قرن نوزدهم به بعد فرنگ را گرفت و با افزودن مضمون و روایت، دستمایه‌ی تصویرگری آفرید. گویی سرنوشت محتوم داستان‌سرایی و روایت مضمون، جزء لاینفک تصویر ایرانی است. حتی در سینما و مدیوم‌های مدرن‌تر هم  هنرمند ایرانی اغلب در پی معادل‌سازی تصویری برای گزاره‌های کلامی است.

پس عجیب نیست که در ایران، درخت تصویرگری، هنوز با نشاط است و هر روز بار جدیدی می‌دهد. درست زمانی که گمان می‌کنیم همه‌ی ظرفیت‌های تصویرگری ایرانی رها شده و چیزی جدیدی در چنته نمانده، شکل جدیدی از تصویرگری جوانه می‌زند. هنرمند تصویرگر ایرانی همواره چشم به‌راه جهان هستی است که از ره‌آورد هنرهای دیگرش چه تحفه‌ای برای به‌روزکردن تصویرگری‌آش به ارمغان می‌آورد.

اکنون، در ادامه‌ی دورانی از تصویرگری هستیم که من آن را «عصیان» می‌نامم. عصیان نسل نوی تصویرگر ایرانی در برابر الگوهای بیرونی و درونی تصویرگری نسل پیش از خود. اختلافی کاملاًَ روشن در ماهیت روایت و هویت زیبا‌شناسی. بی آن‌که از تنه‌ی روایتگری کهن ایرانی جدا شده باشد. برای این نسل کوشا، خلاق، متکثر و متنوع، هر بهانه‌ای برای تصویرگری مغتنم است. چه نمایشگاهی جمعی باشد، چه مسابقه‌ای در این‌سو یا آن‌سوی مرزها، چه کتاب و نشریه‌ای به سفارش، چه کارگاهی برای تجربه‌کردن و لذت‌بردن از تصویرگری.

انتخاب تصویرگران مناسب برای روایت تصویری سفرهای مارکوپولو از میان این گروه بزرگ و مشتاق کار دو پهلویی است. کاری است آسان چون همه نوع سلیقه و همه نوع توانایی در میان تصویرگران معاصر ایرانی پیدا می‌شود و کاری دشوار است چون وقتی دقیق می‌شویم، همه برای تصویرگری فضای متناقض سفرهای مارکوپولو مناسب نیستند.

مهم‌ترین مشکل تصویرگری سفرهای مارکوپولو، نداشتن سندی یک‌دست و روشن از این گذر تاریخی به فارسی است. هرچند گمان می‌کنم پیچیدگی زبانی نسخه‌ی اصلی هم، به شدت امکان تصویرگری سفرهای مارکوپولو را از تصویرگران غیر ایرانی هم گرفته باشد. شاهد آن‌که، به رغم جذابیت و اهمیت سفرهای مارکوپولو و ماجرای  راه ابریشم، این تم، هرگز مضمونی جدی برای تصویرگران غربی یا حتی شرق دور نبوده است.

نقص دیگر، چیرگی خصلت توصیف بر وجه داستانی است. یعنی اسناد موجود سفرنامه، چندان که به توصیف ویژگی‌های شهر و جغرافیایی مسیر پرداخته، از داستان‌سرایی فاصله گرفته است. به این ترتیب، همان‌طور که منطقی هم به‌نظر می‌رسد، نمی‌توان خط واحد و روشن داستانی را در سفرهای مارکوپولو تشخیص داد، چیزی که هنرمند تصویرگر، منطقاً نیازمند آن است.

از همه مهم‌تر، آغشته شدن سفرهای مارکوپولو و شخصیت او به  خیالات، اوهام و افسانه‌های محلی است. تا جایی که گاهی اقدامات و داستان‌واره‌های شخصیت‌های تاریخی دیگر و گاه شخصیت‌های خیالی و افسانه‌ای به مارکوپولو نسبت داده شده است.

به این ترتیب باید تصویرهایی برای سفرهای مارکوپولو ساخته می‌شد که چیزی بین واقعیت و خیال باشد. نه قرار بود اینفوگرافی کنیم و نقشه‌ی توریستی بسازیم نه قرار بود تصویرهای کاملاً‌ مستند تاریخی خلق کنیم. نه قرار بود نقشه‌ی جغرافیایی بسازیم و نه قرار بود راه‌ابریشم را مستندسازی کنیم. در عین حال قرار هم نبود به دست خیال، واقعیت را وارنه کنیم و از باورهای تاریخی فاصله بگیریم و مارکوپولوی خیالی بسازیم. اسناد در اختیار هم، در نهایت چیزی جز وصف شهرهای مسیر سفرهای مارکوپولو نبود. پس باید جنوای می‌ساختیم که هم جنوا باشد و هم نباشد، باشد چون بنیان ما خیال نبود و نباشد که همه چیز، وصف تام و تمام واقعیت نبود. این سرنوشت ونیز، هند، طبس، هرمز، یزد و سرزمین‌های دیگر هم بود.

گاهی در بیابان‌هایی که مارکوپولو سرگردان و خسته بود، سرگردان و خسته شدیم، گاه از رنگ و بوی شهری زنده و شاداب همانند او به وجد آمدیم و گاه وهم و خیال، هم‌چون رازهای دنیای کهن بر ما هم چیره شد و تصویری رمزآلود برایش ساختیم تا حقیقت‌هایی را که همواره جزو اسرار سفرهای مارکوپولو می‌ماند، در تصویرهای سفرنامه‌ی مارکوپولو هم، از اسرار باشد.

با این همه حاصل کار همکاران هنرمند من در این کارگاه سه روزه برای همیشه دیدنی است. گمان می‌کنم مارکوپولو هم با  من موافق باشد»

در پایان لوح های تقدیری از سوی سفارت ایتالیا، بن سفر از سوی گروه مسافرتی و گردشگری مارکوپولو به تصویرگران این مجموعه اهدا شد و ترانه یلدا نیز به نمایندگی از بازرگانی گلستانی  به همین مناسبت قلم هایی را به دست اندرکاران این طرح و تقویم اهدا کرد. ترانه یلدا ضمن اهدای این قلم ها از رمان « شهر نامرئی» ایتالو کالوینو سخن گفت که بر اساس سفرنامه مارکوپولو نوشته شده و خود در سال های قبل آن را ترجمه و روانه بازار نشر کرده است.


تصویرسازان تقویم مارکوپولو


آگـهـی  
Advertisement

اشتراک خبرنامه