pt

کلانتری: با تو حرف می زنم ای عزیز

۲۵ آذر ۱۳۸۸


با تو حرف می‌زنم؛

ای عزیز که تکرار جوانی من هستی، وقتی به سن و سال تو بودم، به عشق تصویرگری کتاب، در جستجوی ناشر این در و آن در می‌زدم، چهل پنجاه سال پیش. برخورد جامعه با کار تصویرگری، بسیار بازاری و مبتذل بود. هنوز تشکلی نداشتیم که در پناه آن باشیم، حتی حمامی‌ها سندیکا داشتند، در حالی که ما برای دیدار و گفت‌وگو پاتوقی هم نداشتیم. چنان در انزوا بودیم که از رویدادها و برگزاری جشنواره‌های جهانی بی‌خبر بودیم. وقتی همکار ما آقای ( باریس ) را کارفرما اخراج کرده بود، مرتضی ممیز از دیدن اشکهایش به گریه افتاد و این سر آغاز چاره اندیشی برای تشکیل انجمن حرفه‌ای ما شد، ولی با وجود گردهمایی‌های زیاد این مهم نشد که نشد که نشد!!

و سالهای سال، حسرت تشکیل انجمن بر دل من ماند.

با تو حرف می‌زنم ای نازنین که تکرار جوانی من هستی.

هرگاه که خبر شرکت شما را در جشنواره‌های جهانی مثل بولونیا و بردن جایزه‌هایتان را می‌شنوم، غم و غصه‌های دیروز را فراموش می‌کنم، و هرگاه که انجمن تصویرگران کتاب کودک جلسه‌ای دارد با اشتیاق فراوان در آن شرکت می‌کنم.

امیدوارم اهمیت داشتن انجمن و پاتوقی برای دیدار و گفت وگو برای بالابردن سطح کیفیت آثار را درک کنید. با درک اهمیت آن مشکلات برطرف خواهد شد.

با تو حرف می‌زنم ای عزیز، از مشکلات نترس و بگذار برای گفت و گوهای حرفه‌ای سقفی داشته باشیم.


پرویز کلانتری


آگـهـی  
Advertisement

اشتراک خبرنامه