pt

برای دل دوستان جوان تصویرگرم

۲۲ مهر ۱۳۹۲
.

سال‌های طولانی است که ما ایرانی‌ها از «واقعیت» زندگی فاصله گرفته‌ایم و با «خیال زندگی» زندگی می‌کنیم. وقتی با واقعیت زندگی، زندگی کنی مفاهیمی مثل پیروزی و شکست، کامروایی و ناکامی؛ معنی روشن و دقیقی دارند و تأثیری روشن‌تر و دقیق‌تر؛ اما در خیال زندگی، همین‌ها می‌‌شود: طالع سعد و نحس، توطئه، نیرنگ، دشمنی! و آثار فاجعه‌آمیزترش: قهر، سرخوردگی، افسردگی، کینه.

.

در زندگیِ واقعی، بود و نبودها مثل فواصل موسیقی معنی می‌دهند؛ یک جایی صداست و یک جایی سکوت و این توالی صدا و سکوت است که موسیقی را موسیقی می‌کند وگرنه به صدای ممتد می‌گویند: بوق، می‌گویند:‌ سوت! در زندگی واقعی دیوارهای عمارت زندگی ما با پیروزی و شکست بالا می‌روند، یکی خشت است و آن یکی ملات. یکی شادی و یکی غم. یکی نت و یکی سکوت.
.
شاید در مقام دبیر دوسالانه‌ی تصویرگری که به امانت‌داری و دقت و انصاف همکاران‌ و هیأت انتخاب آثارش ایمان دارد ــ که از جان مایه گذاشتند تا حقی ناحق نشود ــ و یقین دارد که فقط و تنها ارزش‌های خودِ اثر ملاک داوری‌ها بود و هیچ نامی دیده نشد؛ باید سکوت می‌کردم؛ اما به احترام نگاه‌های مشتاقی که کارشان به دوسالانه راه پیدا نکرد باید چند کلمه‌ای بنویسم تا دبیریم بر بشریتم غالب نشود.
.
دوستان عزیز تصویرگرم که آثارتان در دوسالانه نیست؛ دوستان حرفه‌ای و دوستان جوان‌تر و مشتاق!
دوسالانه‌ی تصویرگری تهران که با نام‌هایی مثل نمایشگاه آثار تصویرگران کتاب کودک و مانند این، پنج دوره برگزار شد، در کام بی‌توجهی‌های زمانه و مدیریت‌های کم‌فروغ تعطیل شد. وقتی امثال ما با حرارت و حسرت دوسالانه را دنبال می‌کردیم تا دوباره برگزار شود، کسانی می‌پرسیدند که چرا این یک نمایشگاه خاص تا این حد برای‌تان مهم است و چرا نمایشگاهی جایگزین نمی‌سازید؟ ما هم کم‌کم داشتیم یاد می‌گرفتیم که بدون دوسالانه زندگی کنیم و بگذاریم نمایشگاه‌های ریز و درشت با جایزه‌های کم و زیادشان، خوب یا بد جای دوسالانه را بگیرند. اما حقیقت این است که دوسالانه باید بر می‌گشت تا چیزهایی را تغییر بدهد؛ همان چیزهایی را که خودش بنا کرده بود. دوسالانه مثل باغبانی بود که بیش از ده‌سال باغش را ترک کرده بود و حالا باید برمی‌گشت و از دم در تا انتهای باغ را هرس می‌کرد و دستی به باغ می‌کشید که از هیبت بیشه‌زار به هیکل باغ، برش‌گرداند.
.
دوسالانه، اگر دو سال یک بار برگزار شود، باید دوسال پیش از خودش را نقد کند و برای دو سال بعدش، چراغی روشن کند. اما دوسالانه‌ی تصویرگری، ۱۱ سال نبود و چراغش حتی سوسو هم نمی‌زد. پس هرچه در پنجمین دوسالانه‌ی تصویرگری به خوبی و مبارکی رقم خورد، نقد نشد. هر چیز مبارکی هم که نقد نشود، نامبارک و به ضد خودش تبدیل می‌شود. پنجمین دوسالانه‌ی تصویرگری، هر چند جنبشی بزرگ و منشاء نسلی پراستعداد در تصویرگری ایران بود اما روی ریل مدوری افتاد که بارها و بارها دور خودش چرخید و در خودش تکرار شد. مسابقه‌های ریز و درشت داخلی هم چیزی جز ایستگاه‌های موسمی بر سر این مسیر مدور نبودند.
.
من امیدوارم دوسالانه‌ی ششم بتواند مسیرهای جدیدی در تصویرگری ایران باز کند تا بیشه‌زار تصویرگری، باغ آراسته و مرتبی شود. تا تکثیر چند استاد و تکرار چند سلیقه به پایان برسد. تا اصل و فرع از هم جدا شوند و روش‌های مقلدانه در تصویرگری به آخر برسد و راه‌های نو و جهان‌های تازه پیش روی‌مان باز شود. باور کنید، دوستان تصویرگرم که اکنون همه‌شان استادهای تصویرگری ایران‌اند از این‌که هر روز مقلدی تازه، تکرارشان می‌کند خسته شده‌اند. باور کنید ناشران از شباهت‌های بی‌حد تصویرگران جوان به هم، و همه‌شان به متقدمان، خسته شده‌اند. باور کنید که اگر دوسالانه‌ی تصویرگری سخت نگیرد، نفس همه‌مان به زودی، سخت خواهد گرفت.
.
نام‌های تکراری در دوسالانه زیاد است چون این‌ نام‌ها «واقعیت» تصویرگری ایران‌اند. برای وارد شدن نام‌های تازه به فضای تصویرگری ایران، جان‌های تازه لازم است و برای وارد شدن جان‌های تازه به تصویرگری، اصالت لازم است و پرهیز از تقلید. کیفیت لازم است و توان‌مندی، به‌خود سخت گرفتن لازم است و برای رسیدن روزِ نام‌آوری، روز و شب کار کردن و شتاب را به خاک سپردن.
.
من بی‌آن‌که به تمثیل‌های شاعرانه‌ی بی‌فایده که برای هیچ‌یک از ما نان و آب نمی‌شود مبتلا باشم با ایمانی از بن جان اطمینان می‌دهم که بود و نبود نام‌ها در این دوسالانه، خشت و ملات بنایی است که اگر درست معماری شود، همه، روزی به استحکام‌اش خواهیم بالید.
.
به جای خودم و به جای دوستان بسیار دقیق و دلسوز هیأت انتخاب آثار به جان‌های امیدوارتان که این روزها اندکی مکدرند احترام می‌گذارم و در قبال هر لحظه‌ای که صرف ساختن اثری برای دوسالانه کردید، لحظه‌های بی‌پایان شادی و پیروزی آرزو می‌کنم.
.
کیانوش غریب‌پور

آگـهـی  
Advertisement

اشتراک خبرنامه