pt

میوه‌های سرخ تصویرگری؛ نمایشگاه‌های انارستان-اردبرلند

۱۳ مهر ۱۳۹۵

گزارشی از برگزاری نمایشگاه انارستان و اردبرلند در ایران و آلمان

سری نمایشگاه‌های دوجانبه تصویرگری که به‌منظور تبادلات فرهنگی و هنری بین‌المللی و با هدف ایجاد بسترمناسب برای رشد فعالیتهای هنرمندان ایرانی در سطح جهانی و تبادل تجربیات هنری بین تصویرگران کتاب کودک ایرانی و آلمانی در کشورهای مختلف برگزارشده بودند، به‌صورت یک جمع‌بندی نهایی در یک مجموعه در کنار هم با نام "انارستان-اردبرلند" به‌نمایش درآمد.

در کارت دعوت این نمایشگاه آمده است: " مجموعه‌ای از بهترین تصویرگری معاصر ایران و آلمان" و در آن، آثار اوریجینال تصویرسازی 16 تصویرگر معاصر از هر کشور، در کنار نمونه کتاب چاپ‌شده‌ی آنها به‌نمایش درآمد.

این نمایشگاه که توسط "تام آیگنهوفه" تصویرگر و طراح گرافیک ساکن برلین ساماندهی‌شده‌بود، از آن جهت اهمیت دارد که اولین سری نمایشگاه‌های دوجانبه تصویرگری بین این دو کشور، و حتی مهمترین نمایشگاه تخصصی درباره تصویرگری ایران در کشور آلمان محسوب می‌شود و بسیار بیشتر از آن‌چه که به‌نظر می‌رسد در شناساندن و دیده‌شدن تصویرگری ایران در آلمان –و در سطح بین‌المللی- موفق بوده‌است. 

نام این نمایشگاه‌ها برگرفته از نام میوه‌های سرخ و سمبولیک هر دو کشور برگرفته‌شده است و در حاشیه هر نمایشگاه نیز کاتالوگی از آثار تصویرگران به‌چاپ رسید.  

چگونگی شکل گرفتن این اتفاق بدین‌قرار است که تام آیگنهوفه که پیش از این نیز برگزاری دو نمایشگاه کوچکتر از تصویرگری ایرانی در برلین و هامبورگ آلمان را در کارنامه خود داشته، این‌بار با ایده‌ی برگزاری یک نمایشگاه جامع‌تر، بعد از کسب موافقت و همکاری کتابخانه بین‌المللی جوانان مونیخ، در بهار 92 به ایران سفر می‌کند تا از نزدیک‌ با فضای تصویرگری ایران آشنا شود. بعد از ایجاد ارتباط با شورای کتاب‌کودک و انجمن فرهنگی-هنری تصویرگران، و خرید مجموعه‌ای از کتابهای مصور ایرانی از نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، این پروژه کلید می‌خورد و سپس از بین این مجموعه، آثار 16 تصویرگر ایرانی توسط وی با همکاری هنرمندانی چون آندریاس توپفر، گابور اشتایزینگر و آنیا چیتز انتخاب می‌شود و "انارستان" نام می‌گیرد. آثار 16تصویرگر آلمانی نیز با همکاری راشین خیریه، نگین احتسابیان و علی بوذری انتخاب می‌شود و "اردبرلند" به‌معنی سرزمین توت‌فرنگی خوانده می‌شود، که در بهار93 در گالری لاله تهران و سپس در موزه هنرهای معاصر در اصفهان و همچنین در مشهد به نمایش درآمد. (با حضور دو تصویرگر آلمانی: تام آیگنهوفه و یوناس لاوشتروئر و مهمانان ویژه: دکتر نوشین انصاری، استاد محمد علی بنی‌اسدی و پرفسور اولریش مازولف) 

مجموعه "انارستان نیز در سه نمایشگاه به‌طور مجزا به‌نمایش درآمد:
پاییز و زمستان 92- کتابخانه بین‌المللی مونیخ، آلمان (با حضور دو تصویرگر ایرانی: راشین خیریه و علی بوذری)
پاییز 93-کتابخانه اورستاد کوپنهاگ، دانمارک (با حضور تام آیگنهوفه و علی بوذری)
پاییز 94-در همایش سالیانه IBBY در منهتن نیویورک، امریکا (با حضور تام آیگنهوفه)

و سرانجام در تابستان 95، هر دو مجموعه در کنار هم، با نام "انارستان-اردبرلند" در مجموعه هنری پیرامید برلین به‌نمایش درآمد و با حضور رایزنی فرهنگی ایران در آلمان، نماینده نمایشگاههای بین‌المللی ایران، مدیر انستیتو حافظ، معاون شهردار برلین، عرفان نظر آهاری نویسنده ایرانی، نرگس محمدی و نگین احتسابیان (تصویرگران مدعو از ایران)، دانشجویان ایرانی و هنرمندان آلمانی، و با همراهی گروه موسیقی از ایران افتتاح شد و طی دو هفته برپایی مورد استقبال چشمگیر مخاطبان وسیعی از هنرمندان و مردم آلمان قرار گرفت.  

همچنین یک شب نیز در سینما لیشبلیکینو (Lichblickkino cinema) به نمایش فیلم‎های انیمیشن اختصاص گرفت که در آن فیلم‎هایی از راشین خیریه، عاطفه ملکی‎جو و تام آیگنهوفه به نمایش درآمد. 

در روز بازگشایی نمایشگاه، سالن پیرامید پیش از شروع ساعت کار نمایشگاه مملو از بازدیدکنندگان (به‌ویژه ایرانیان مقیم آلمان) شد که این امر تعجب مدیر گالری و حاضران را برانگیخت. سپس در ساعت مقرر، نمایشگاه با سخنرانی معاون شهردار برلین، خانم داگمار پول رسمن بازگشایی شد. بعد از آن مدیر گالری کارولینا وینکر، علی موجانی مدیر تبادلات فرهنگی سفارت ایران، تام آیگنهوفه برگزارکننده نمایشگاه و مدیر انتشارات هامراوئه، به ترتیب برای حاضرین در وصف ارزشهای تبادلات فرهنگی، تشابهات هنری و اجتماعی، لزوم مستحکم‌تر کردن روابط فرهنگی و هنری بین این دو کشور، و درباره ارزشها و ویژگی‌های تصویرگری کتاب کودک ایرانی سخنرانی کردند.  

بعد از سخنرانی گروه موسیقی و رقص چوب خراسانی جامع رضوی از مشهد هنرنمایی کرد که موجب شگفتی و تشویق حاضران شد و توجه بازدیدکنندگان آلمانی را به‌خود جلب کرد. بعد از آن حاضران با انواع غذاهای ایرانی که به‌صورت فینگرفود درآمده‌بود و انواع شیرینی‌های سنتی ایران از آذربایجان، یزد و کرمان پذیرایی شده و به تماشای آثار و گفتگو با هنرمندان مشغول شدند. 

از ویژگی‌های بارز این نمایشگاه این بود که آثار بدون شیشه روی دیوارها نصب شده‌بودند، که امکان تماشای از نزدیک و بدون هیچ واسطه فیزیکی را به بازدیدکنندگان می‌داد، و این امر باعث می‌شد که تجربه دیدن بین اصل آثار و چاپ‌شده آنها بسیار متفاوت باشد، که به‌خصوص در کارهایی که در آنها کلاژ و مواد مختلف به‌کار رفته‌بود، تجربه جدیدی را برای بازدیدکنندگاه ایجاد می کرد. کتابها نیز زیر هر کار بر سکویی قرار داده‌شده، یا در کنار آنها آویزان بود. حضور نسخه اصلی کتابها در نمایشگاه نیز، علاوه بر معرفی ناشران، امکان آشنایی مخاطب با انواع کیفیت چاپ و صحافی و صفحه‌آرایی کتاب‌های کودک این دو کشور را هم فراهم می‌کرد. از این‌نظر بعضی از کتابهای کودک ایرانی حاضر در نمایشگاه، با کیفیت بسیار مطلوب و در حد استاندارد جهانی، در تضاد با تعدادی دیگر بودند که تعجب مخاطبان را به‌خاطر ‌کیفت پایین کاغذ و چاپ و صفحه‌آرایی برمی‌انگیختند.  

ویترینهایی که در نمایشگاه قرار داشت نیز، با آثار انار دست‌ساز و نقاشی‌شده‌ی تصویرگران ایرانی و آلمانی و همچنین تصاویری از نمایشگاه‌های قبلی تزئین شده‌بود و بخشی نیز برای فروش و معرفی کتابهای تصویرگری ایرانی و آلمانی، کاتالوگهای نمایشگاه‌های پیشین و ارائه کارتها و بروشورهای تصویرگری و حرفه‌ای در نظر گرفته‌شده‌بود.  

همچنین گالری پیرامید دارای ساختمانی مدرن متشکل از چند طبقه در سطوح مختلف، با طراحی‌های متنوع است که باعث می‌شد بازدید از نمایشگاه یکنواخت نباشد و هر گوشه‌ی آن غافلگیری تازه‌ای برای بازدیدکنندگان داشته‌باشد، از جمله یک اتاق بازی که در بالاترین طبقه برای بازدیدکنندگان کودک آماده شده‌بود، همراه با اسباب‌بازی‌های دست‌ساز تصویرگران، از جمله یک عروسک پارچه‌ای چهل‌تکه غول‌آسا و یک پازل سه‌بعدی از مقوای بازیافتی، همراه کتابخانه‌ای برای تماشا و خواندن نمونه کتابهایی از تصویرگران این نمایشگاه، و تشک هایی برای لم دادن و مطالعه. 

کارت دعوت نمایشگاه هم متشکل از پرتره‌های انتخاب‌شده از آثار هر تصویرگر در کنار هم و بدون ذکر نام بود و روی آن نوشته‌شده‌بود: "حدس بزن کدام یک ایرانی و کدام آلمانی هستند!" که اشاره ظریفی به کمرنگ‌شدن مرزهای فرهنگی بین مردم مختلف جهان دارد؛ این‌که روز به روز این اختلاف کمتر می‌شود و دیگر تشخیص ملیت آدم‌ها از روی آثار و ظواهرشان کمرنگ‌تر می‌شود، و شاید زمان آن رسیده که همه مردم در قضاوت‌ها و تبعیض‌هایی که برای نژادها و فرهنگ‌های گوناگون قائل می‌شوند، تجدید نظر کنند. 

مهمانان تصویرگر ایرانی این نمایشگاه هم به گفته خود، تجربه و خاطرات بسیار به‌یادماندنی و ارزشمندی را با خود به کشور بازگرداندند؛ از مناطق مختلف شهر برلین بازدید کرده و با فرهنگ زندگی هنرمندان ساکن این شهر آشنا شدند، از نمایشگاه‌های مستقل و کوچک و موزه هایی چون موزه آثار باستانی و تمدنهای دالم برلین Ethnologisches Museum، مولتی‌مدیای هیرونیموس بوش در موزه کهن مونز Alta Münze و موزه هنر و علم کالبدها در برلین دیدن کردند؛ از طرز کار چند گالری، کتابفروشی کتاب کودک و استودیوی تصویرگری بازدیدکردند و با تعدادی از تصویرگران آلمانی و غیرآلمانی مقیم برلین آشنا شده و درباره تفاوتها و شباهتهای کار تصویرگری در ایران و آلمان صحبت کردند. همچنین از بخشی از فضاهای سبز شهری که برلین به داشتنشان شهره است و بوتانیکال گاردن که اختصاص به انواع گونه‌های گیاهی موجود در جهان دارد بازدید کردند. یک سفر جامع و چند جانبه‌ی به‌یاد ماندنی.  

نرگس محمدی که به همراه نگین احتسابیان به این نمایشگاه در برلین دعوت شده بودند، می‌گوید: "اینجا  تصویرگری در بطن زندگی مردم جریان دارد. مثلن روی بسته‌بندی‌ها، وسایل آشپزخانه، کارت پستالها، جوراب، استیکر و...خلاصه روی همه اشیا و لوازم زندگی روزمره شما می‌توانید انواع تصویرسازیها را ببینید و کار تصویرگرها به کتاب و کار فرهنگی محدود نمی‌شود و یک تصویرگر در چنین محیطی راه‌های بسیاری برای ارائه آثارش با اهداف مختلف دارد. مردم هم این هنر را به‌خوبی می‌شناسند و از دانش و فرهنگ تصویری بالاتری درمورد تصویرگری برخوردارند. به‌همین دلیل شما خیلی به ندرت می‌توانید تصویرسازی از یک حدی بی‌کیفیت‌تر ببینید و از طرفی کارهای تصویرگری هنری‌تر و تجربی‌تر هم خواهان بیشتری دارد." 

به روایت نگین احتسابیان نیز: "یکی از ویژگی‌های جالب‌توجه برلین این است که بسیار چندفرهنگی و پذیرنده‌ی سلایق و تنوع‌هاست و شما همزمان –و حتی در همان سطح- که با فرهنگ آلمانی برخورد دارید، با انواع و اقسام فرهنگها، زبانها و غذاهای فرهنگ‌ها و کشورهای دیگر جهان هم در تماس هستید و این تنوع انقدر زیاد است که وارد زندگی خود مردم برلین هم شده‌است و کمتر چیزی در این جامعه عجیب یا متفاوت به‌نظر می‌رسد. یکی دیگر از ویژگی‌های بارز این شهر وجود گرافیتی، و آثار هنرمندانه در سراسر سطح شهر است، حتی شهرداری هم برخوردی با این فعالیتها نمی‌کند و این باعث می‌شود که شهر برلین به‌صورت یک دفتر خاطرات هنری (ژورنال) بزرگ و زنده‌ی ساکنان این شهر دربیاید. انگار در و دیوارهای این شهر همراه مردمش نفس می کشند، تغییر می‌کنند و زنده هستند. و البته این فقط یکی از بازنمایی‌های آن چیزی است که روح برلین می‌نامند؛ بخش دیگر آن را می‌شود از علاقه بی حد مردم به ساختن، به‌جای خریدن، وسواس در مورد مسائل مربوط به محیط زیست و استفاده از مواد بازیافتی و کهنه، و ارزشگذاریهایشان درمورد مسائل ظاهری را در تمام ابعاد زندگیشان دید. مثلن حتی برای ما بسیار جالب بود که در بسیاری از نمایشگاه‌های هنری خبری از تشریفات هزینه‌بر رایج نمایشگاه‌های ایران نبود و هنرمندان خیلی ساده اثرشان را روی دیوار بدون پاسپارتو و قاب و تشریفات دیگر به‌نمایش گذاشته‌بودند، حتی کاغذ را مستقیم روی دیوار چسبانده‌بودند یا روی یک میز چیده‌بودند. ارزشگذاری‌ای که در مسائل مختلف بها را به خلاقیت و هنر و اثرگذاری می‌دهد، و باعث می‌شود هنرمند بدون دغدغه هزینه‌ها بتواند آثارش را به‌طور مرتب ارائه کند و فعالیت‌های حرفه‌ایش منوط و محدود به امکانات مالی یا روابط مشخص نشود. برعکس وضعیت اینجا که فعالیت هنری مدام با موقعیت‌های مالی و روابطی و دسته‌بندی‌های اجتماعی تنظیم می‌شود، و خودش بازتابی از شرایط فرهنگی جامعه‌مان است: ارزشگذاریهای ظاهری، مادی و اتیکتی، آن حرص خریدن و داشتن تمام‌ناشدنی که متاسفانه در زندگی ما به‌شدت رسوخ کرده، درحالی‌که از آموزه‌های فرهنگی و دینی ما هم به‌دور بوده‌است و هرطور نگاه کنیم فرهنگ ایرانی با ارزشهایی که از قدیم داشت، نباید به این شکل درمی‌آمد! به‌شخصه، این‌که بتوانم از نزدیک ببینم که در جاهایی از جهان هم مردمی وجود دارند که توانسته‌اند این نظام ارزشی پوچ فراگیر برمبنای مادیات و ظواهر را بشکنند و خرده‌جامعه دلخواهشان را به‌طور مستقل برای خودشان تعریف کنند و خود صاحب زندگی و افکارشان باشند، برای من ارزشمندترین، یا شاید امیدبخش‌ترین خاطره یک سفر می‌تواند باشد، و خوشبختانه ازین سفر دست‌پر بازگشتم."

حامیان این نمایشگاه ها، وزارت امور خارجه جمهوری فدرال آلمان، بخش فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در آلمان، کتابخانه بین‌المللی جوانان مونیخ و دکتر کریستین رابه، کتابخانه BIBIANA دانمارک، شورای کتاب کودک ایران، انجمن تصویرگران ایران، شهردار برلین، USBBY امریکا، امور نمایشگاه‌های بین‌المللی ایران، انتشارات «هامرآوئه» و انجمن هنری طراحی و تصویرسازی برلین، گالری لاله تهران و موزه هنرهای معاصر اصفهان و همچنین ناشران ایرانی همچون خانه ادبیات، نظر، چشمه، پیدایش، نیستان، علمی-فرهنگی، به‌نشر، منادی تربیت، باغ آبی و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودند که هریک به نوبه خویش با حمایتشان بار دیگر نام ایران را با تصاویری زیبا، انسانی و کودکانه از زندگی، به مخاطبینی از سراسر جهان یادآور شدند و به سهم خود درخششی به تصویرگری ایرانی و به شهرت فرهنگ و هنر این کشور افزودند.

تصویرگران حاضر در این مجموعه: 

نگین احتسابیان با کتاب "عروس و داماد در باران" از نشر خروس (نظر)؛ 
عطیه بزرگ سهرابی با کتاب "همینجوری" از نشر باغ آبی؛ 
علی بوذری با کتاب "پند چشمه" از نشر ایرابل، 
هدا حدادی با کتاب "سارا، مربای سیب و رودخانه" از نشر علمی فرهنگی، 
راشین خیریه با کتاب "موج های دریا یک بطری را به ساحل آوردند" از نشر چشمه، 
مرتضی زاهدی با کتاب" 1000 زنیمو" از نشر آرامانگران پله، 
امیر شعبانی‎پور با کتاب "طوطی و بقال" از نشر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 
فرشید شفیعی با کتاب "دس دسی، باباش میاد" از نشر خروس (نظر)،
نوشین صفاخو با کتاب "مردی برای دوستی "از نشر خانۀ ادبیات، 
میترا عبداللهی با کتاب "اولین پادشاه جهان" از نشر خانۀ ادبیات، 
علیرضا گلدوزیان با کتاب" نیم من بوق "از نشر نیستان، 
نرگس محمدی با کتاب" من نمی ترسم" از انتشارات به نشر، 
رضا مکتبی با کتاب "جادوی نقاشی" از نشر منادی تربیت، 
عاطفه ملکی جو با کتاب "احمد آقا" از نشر باغ آبی، 
حسن موسوی با کتاب "سبیل عمو" از نشر پیدایش
و فرشته نجفی با کتاب "پادشاه بهرام" از نشر گرندیر تصویرگران ایرانی و 
وهان بنز با کتاب"ولی من بدون آکاردئونم هیچی نیستم"،
کلاوس اِنزیکات با کتاب "سگ به عنوان یک زیر دست"، 
کاترین اشتانگل با کتاب "قوی مثل خروس"، 
یوهانس لاشترُئر با کتاب "راینِکه روباه زیرک"، 
ولف اِرلبروخ با کتاب "گربه‎های کپنهاگ"، 
اوا موگِنتالِر با کتاب "پرندۀ خاکی کوچک"، 
تام آیگن هوفه با کتاب "سلام آفتابی از رقم آباد"، 
آنه-کاترین بل با کتاب "توبی و افراد پیر"، 
هنینگ واگِنبرت با کتاب "دزد دریایی و داروساز"، 
آندریاس تُپفِر با کتاب " من باد هستم"، 
نادیا بوده با کتاب " و به علاوه موهای زبر و زیبا هستند"، 
آنیکا زیمز با کتاب " بهترین بابای دنیا"، 
اَتَک با کتاب " پتر ژولیده"، آنیا چِپِتز با کتاب "دختر آب"، 
ینز بُنکه با کتاب "وارو-واژه‎های حیوانی" و 
الاف هایک با کتاب "گوروهای کوچک" تصویرگران آلمانی این نمایشگاه بودند.

لینک‌ وبسایت این نمایشگاه:
http://www.hammeraue.de/ratemal/
www.hammeraue.de/erdbeerland
www.hammeraue.de/anaarestan 
آگـهـی  
Advertisement

اشتراک خبرنامه