pt

درباره منوچهر درفشه و تصویرهایش

۰۱ اسفند ۱۳۹۰

ویژه نامه نکوداشت



جمال الدین اکرمی
منوچهر درفشه را باید تصویرگری توانمند و پرکار اما «پایان نیافته» نامید. تصویرگری که با وجود توانایی انکارناپذیرش در طراحی فیگوراتیو و حرکت بخشی به عناصر انسانی، به اوج تلاش های شایسته اش نزدیک نشد و فروتنی پایان ناپذیرش او را به آن چه که بود، نه به آنچه که باید، بسنده نگهداشت و بال های پروازش را به دور از اوج خواهی و بلندپروازی محدود ساخت.
منوچهر درفشه، سال های جوانی و تلاش های هنری اش را در کنار محمد بهرامی در آتلیه پارس سپری کرده است. همان گذرگاهی که تصویرگران وگرافیست های توانمندی چون: علی اکبر صادقی، محمد تجویدی، پرویز کلانتری، مرتضی ممیز، آیدین آغداشلو و علی اصغر معصومی از چشمه سارهای آن نوشیده اند و محمد بهرامی، تصویرگر سال های دهه 20 تا 40 آنان را مستقیم یا غیر مستقیم به یکدیگر پیوند داده است. آتلیه پارس، که روزگاری مرکز گردآمدن هنرمندان آن دوران در زمینه فراهمسازی پوسترهای تبلیغاتی، طراحی آرم ها و نشانه ها و نیز تصویرگری کتاب بود، به محفلی برای آموزش های تجربی و گفت وگوهای هنری تبدیل شد.
درفشه درباره آن روزها می نویسد: از سال 1341 در آتلیه استاد محمد بهرامی به نام «آتلیه پارس» که از سازمان های تبلیغاتی معتبر آن زمان بود، مشغول کار شدم. کار در این آتلیه برای من واقعاً مانند تحصیل علمی در یک دانشکده هنری بود. هم راهنمایی ها و تشویق های خود استاد بهرامی، که همیشه مدیون آن خواهم بود و هم همکاری و آشنایی، دوستی با همکارانی که هرکدام بعدها نام و اعتبار فراوانی در گرافیک و نقاشی یافتند، غنیمت گرانبهایی بود... دوستان و همکارانی مانند: آیدین آغداشلو، نورالدین زرین کلک، علی اصغر معصومی و استاد ممیز، که دوست، استاد و مرشد من در زندگی است و نیز محمد احصایی که در آتلیه بهرامی خطاطی می کرد. با احصایی مدت های مدید به اصطلاح دوست گرمابه و گلستان بودیم...»1
تلاش هایی از این دست در گردونه تجربه اندوزیهای شخصی و گروهی، عمدتاً قابل دستیابی در دانشگاه نیست و تنها در رفت و آمدها و گفت و گوهای نزدیک دریافته می شود. به نظر می آید گردهمایی هنرمندان در مراکزی چون «گالری آپادانا»، «آتلیه پارس» کارگاه تبلیغاتی «آگهی زیبا»، «انتشارات فرانکلین» و بعدها «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» و «سازمان کتاب های درسی» دستاوردهایی درخشان و ماندگار داشته است.
پرویز کلانتری در ادامه چنین تجربه هایی می گوید:«من و بهرامی هم دانشگاهی بودیم. محمد بهرامی در سال اول یا دوم آتلیه ای در خیابان لاله زار تأسیس کرد و به من گفت که پیش او بروم. آتلیه بهرامی محل آمد و شد شاعران، نویسندگان و هنرمندان آن روزگار بود».2
و مرتضی ممیز می گوید:«من حدود 10سال با محمد بهرامی کار کردم. آتلیه اش بهترین آتلیه گرافیک در آن دوره بود و آدم های بسیاری در آتلیه او همکاری می کردند. در آن آتلیه من هم بودم و آقای علی اکبر صادقی و همچنین آقایپرویز کلانتری بود. سال های آخر دبیرستان که بودم، عشق من به این بود که بیایم مخبرالدوله و روی جلدهای آقای کلانتری و آقای بهرامی را که بیرون آمده بود، ببینم. یک روز آقای بهرامی به من گفت: «بیا این جا پیش من کارکن». غیر از ما آقای باغداساریان هم بود که درکار نوشتن حروف لاتین، فوق العاده مهارت داشت...»3
به این ترتیب آتلیه پارس مرکز آشنایی و رد و بدل تجربه های بسیاری از تصویرگران دیرپای کتاب های کودکان بوده است. تجربه هایی که منوچهر درفشه نیز از آن ها بهره می جوید و سال ها بعد در گفت وگوی تصویری با کودکان به خاطرات رنگی خود باز می گردد:
«بعد از آن از سال 44 تا 46 در شرکت پاته در چهارراه امیراکرم کار طراحی و تبلیغاتی می کردم. این شرکت ناشر مجله «ستاره سینما» هم بود و محل شرکت، محل دفتر مجله هم بود. آنجا شانس آشنایی و دوستی با همکاران عزیزی را داشتم. افرادی مثل: بیژن خرسند، جمشید ارجمند، هوشنگ بهارلو، و پرویز دوایی. هم آنجا بود که با پیشنهاد و تشویق بیژن خرسند و دیگر دوستان اولین کارهای ترجمه ام را انجام دادم و در هفت شماره ماهنامه «سینمای نو» ـ یادش بخیر!ـ به چاپ رسید... »
بدین گونه، منوچهر درفشه تجربه های هنریش را در میان جمع تصویرگران پرتلاش آن روز گردآورد و درست در میدانه روزهایی که حضور تصویرهای کلانتری، زمانی، زرین کلک، و صنعتی در کتاب های فارسی و علوم دبستانی دوران پس از انقلاب کم رنگ می شد، منوچهر درفشه بی ردپای چندانی از گذشته های تصویریش پا به میدان تصویرگری کتاب های درسی گذارد و با تصویرهایی نسبتاً خوش آب و رنگ و هنرمندانه در طراحی و حرکت بخشی به تصویر، خاطرات شیرین تازهای برای کودکان باقی گذارد.
گفت وگوی«نیمه تمام بودن» منوچهر درفشه از همان جایی آغاز می شود که نبود مدیریت هنری جامع و جمعگرا، او را در همان جایی که بوده، باقی می گذارد و ضعف های گاه وبیگاه در ترکیب بندی، تنوع تکنیک، نوجویی و پیشروی در متن را می پذیرد. فرآیندی که از نخستین آثار درفشه آغاز می شود و تا به پایان ادامه می یابد، بی نزدیک شدن به قله هایی که سزاوار اوست؛ آن هم در نبود آینه هایی که بتواند تصویرهای تکثیرشده اش را در آثار نقد و بررسی، گوشزدهای مدیریتی و تجربه گرایی های گروهی، آنچنان که در «آتلیه پارس» یا «انتشارات فرانکلین» رسم بود، ببیند.
گسست تاریخ مدارانه آثار درفشه، همچنان که از آغاز کارش تا سال60 به چشم می خورد، باردیگر از سال 73 تا امروز، یعنی از زمانی که کار در مجموعه کتاب های درسی، انتشارات مدرسه و انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی (فرانکلین سابق) را کنار می گذارد، آغاز می شود. شرایطی که اگر به نقد و گفت وگو می کشید، از تکرار و دیریابی فاصله می گرفت و منوچهر درفشه را در جایی که سزاوار اوست، قرار می داد؛ نه تنها در کیفیت هر روزه آثارش، که در ادامه دادن راهی که انگشت های رنگین و اندیشه های دل خواسته اش همچنان به آن وفادار مانده است.

ویژگیهای تصویری در آثار درفشه
واقع گرایی راه یافته در آثار درفشه، یادآور ادامه تلاش های تصویری مصورالملک، محمود جوادیپور، زمان زمانی، بهمن دادخواه، و همدوش تلاش های بهرام خائف، فاطمه رادپور، امیر نساجی و دیگران است. تلاش هایی که درگذر تاریخی خود از ویژگی های فردی توانمندی در واقع نمایی، حرکت بخشی و کودکانگی خاص خود بهره برده است.
منوچهر درفشه تصویرگری است که طراحی را می شناسد، به تحرک عناصر تصویریش وفادار است و شخصیتهایش را درنماهای گوناگون به تماشا می گذارد. این ویژگی به گونهای یکدست و تغییرناپذیر، هم در متن های ادبیاتی و هم تصویرهای علمی و آموزشی به کارگرفته شده است.
تصویرهای درفشه در کتابهای فارسی دبستانی، همچون متن ماندگار «روباه  و  خروس» از طراحی و رنگ اندیشی ویژهای برخوردار است که خاص خود اوست. همراه با روشمندی گذشتگانش. اما این ویژگی، به دلیل روی آوردن درفشه به متن های دینی، تاریخی، از یک سو به نوع نگاه (و نه تکنیک و فضاسازی) بهرام خائف در جلوه گری شخصیتها و تحرک عناصر تصویری نزدیک میشود و از سوی دیگر همچون، صادق صندوقی، محمد تجویدی و محمد باقر آقامیری نیم نگاهی به عناصر تصویری دوران نگارگری دارد.
بازنمایی عناصر نگارگری در آثار درفشه، بیشتر در روایت های دینی راه می یابد و به نظر می آید برای وفاداری به عناصر تزیینی و گذشته گرایی رویکرد قهرمانان تصویریش صورت گرفته است. ضرورت نانوشته ای که بهرام خائف هیچ توجهی به آن نشان نداده و یکدستی آثارش را درگیر چنین نگرشی نکرده است. در عوض کاربرد رنگ قهوه ای در بیشتر آثار منوچهر درفشه، بی همانندی چندانی به نوع تکنیک در آثار خائف، یادآور همان وابستگی خائف به نشانه های باستانگرایی (آرکائیسم) و پا در جایی قهرمانانش به فضاهای قهوه ای خاک آلود در بیابانهای گسترده عربستان باز می گردد. چنین نشانه هایی به فراوانی در کتاب های حضورسبز، تابه آفتاب، دو دست چون دو بال، ستارهای برساحل و برخی از دیگر آثار داستانیاش به چشم می خورد.
 عناصر زیبایی شناسانه دیداری در آثار درفشه نیز با افت و خیز فراوانی روبه روست. عناصری که با تکرار و تکرار در فرم، رنگ، و طرح اندامی (فیگور) روبه روست، بی آن که به پیشروی در متن، زیباییشناسی و قاعده افزایی دست یابد.
تردید میان دلبستگی به واقعگرایی یا نگارگری (مینیاتور)، گذشته و امروز و رنگ اندیشی یا بیرنگی، سراسر آثار درفشه را در می نوردد و پیگیری نقد آثارش را با درنگی ناگریز همراه می کند. توجه به نماهای کلوزآپ، با طرح اندامی درشت از قهرمانان در جلوی تصویر و انبوه لشکریان در پس زمینه تصویرها، هر چند حرکتزایی و نماهای سینمایی را با نوعی ژرفانگری (پرسپکتیو) همراه کرده است، اما تکرار آنها با نوجویی های نه چندان فراوانی همراه شده و گاه تغییر زاویه دوربین تصویریش را فراموش می کند. همچنین در کمتر تصویری از آثار دینی ـ تاریخی درفشه با فرآیند صلح و آرامش کودکانه روبه رو هستیم. آوای چکاچاک شمشیرها، شیهه اسب ها و زمزمه های برون رفت از توطئه های شبانه در بیشتر آثار او، آن هم به ضرورت متن، شنیده می شود. به خاطر بیاوریم که بازتاب چنین درونمایه هایی در تصویر، از دشواری پیچیده ای برخوردار است و هر تصویرگری را به درونه های زیبایی شناسانه و دیداری آن راه نیست. صفحه آرایی های یکنواخت، بیان های تصویری یکسان، دوری از رنگ و تنوع تکنیک، درونمایه های تکراری و یکدستی شخصیت های تصویری، درفشه را در چنبره ناگریزیش گرفتار ساخته، به گونه ای که کمتر فرصتی برای اوج اندیشی ها و به قله رسیدن ها را برای او برجای گذاشته است. حضور تصویرهای رنگی در کتاب های درسی و همچنین کتابی چون درخت زندگی، نشانگر آن است که درفشه رنگ اندیش قابلی است، هرچند ناشران کتاب های داستانی کمتر فرصتی در این زمینه به او بخشیده اند. در این میان تصویر روی جلد کتاب مکبث و حتی تصویرهای غیررنگی متن کتاب، اوج تلاش های درفشه به شمار می رود. اوجی که همچنان انرژی های ذخیره شده او را در رنگ اندیشی آزاد نشده باقی گذاشته است.


Derafsheh5.jpg


توجه به عناصر روستایی نیز در برخی آثار درفشه، همان طور که در متن های ایرانیش گنجانده شده، از نمادهای جالب توجهی برخوردار است. نمادهایی که بیشتر نشانه های آن را می توان در کتاب های درسی دوران دبستان یافت. منوچهر درفشه، همه این تلاش ها را به دور از هیاهوی رایج و گاه ضروری در رفت وآمد با دیگر تصویرگران دوران خود دنبال کرده است. دور از گفت وگوها، جشنواره ها، نیازهای غیر روحی، و رفت و آمدهای هنری و حتی توپ و تشرهای مدیریت هنری و بررسیهای منتقدانه؛ و شاید همین انزوای فروتنانه، بخش دیگری از تکرارهایش را رقم زده است.


Derafsheh1.jpg


توجه به ویژگی رنگ گذاری ابری در استفاده از آبرنگ یا مرکب رنگی (اکولین)، تنها تکنیک به کار گرفته شده رنگی در آثار درفشه است که گاه با سفیدخوانی مناسب و گاه رنگ اندیشی های پر رفت و آمد روبه روست.
و به این ترتیب، در پایان گفتوگویی ساده با آثار درفشه، باز می گردیم به خط نخست این گفتار که:
منوچهر درفشه را باید تصویرگری توانمند و پرکار، اما «پایان نیافته» نام گذاری کرد.



کتاب شناسی آثار تصویری منوچهر درفشه
 پیروزی، انتشارات شرکت نشر هجرت مشهد، 1362.
 قصه های امید علی(1. امید علی و گوسفندانش)، تهران: انتشارات آموزش،1363
 قصه های امید علی(2. امیدعلی و غذاها)، تهران: انتشارات آموزش،1363
 قصه های امید علی(2. امیدعلی و باران و برف)، تهران: انتشارات آموزش،1363
 درخت زندگی، تهران: سازمان انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، 1365
 شکوفه بر شمشیر، تهران: انتشارات مدرسه،1366
 در راه مانده، تهران: انتشارات مدرسه، 1368
 ستارهای بر ساحل، تهران: سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، 1368
 آفتاب در آینه، تهران: انتشارات مدرسه، 1369
 شب اما آفتاب، تهران: انتشارات مدرسه، 1369
 تا به آفتاب، تهران: انتشارات مدرسه، 1370
 حضور سبز، تهران: انتشارت مدرسه، 1370
 مکافات عمل، تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1371
 ابوسعید و بقال و فضول، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1371
 تا هزاربار، تهران: انتشارات مدرسه، 1371
 مکبث، تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1372.
 هزار آفتاب( مجموعه داستان)، تهران: انتشارات مدرسه، 1373
 مردی از مدینه فاضله، تهران: انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1377
 آورده اند که...، تهران: نشر فرزان،1379
کتابشناسی آثار تصویری در کتاب های درسی و آموزشی
کتاب آسان(1)، نهضت سوادآموزی،1364.
کتاب آسان(2)، نهضت سوادآموزی،1364.
زبان آموزی کودکان، تهران: انتشارات مدرسه، 1371
تصویرگری کتاب های درسی، 1360 تا 1371


سال شمار تلاشهای هنری
 1319: تولد، تهران: خیابان مختاری
 1330: دوره کوتاه نقاشی نزد علی اصغر پتگر
 1339: پایان تحصیلات دبیرستانی ( هم دوره تحصیلی اکبر رادی و محمدعلی سپانلو، همکاریهایی در زمینه روزنامه دیواری با سپانلو).
 1340: آموزش زبان فرانسه در انجمن ایران و فرانسه.
 1341: آغاز به کار در زمینه گرافیک و تبلیغات در آتلیه پارس در کنار محمد بهرامی (تصویرگر و گرافیست) و نیز: آیدین آغداشلو، علی اصغر معصومی، مرتضی ممیز، محمد احصایی.
1344: کار در زمینه طراحی تبلیغاتی در شرکت پاته و مؤسسات دیگر، همکاری با مجلات ستاره سینما و سینمای نو در زمینه ترجمه و آشنایی مطبوعاتی با بیژن خرسند، جمشید ارجمند، هوشنگ بهارلو و پرویز دوایی.
 1358: آغاز به کار در انتشارات آموزش انقلاب اسلامی (فرانکلین پیشین) / تصویرگری کتابهای درسی
 1371: پایان کار در سازمان انتشارت آموزش انقلاب اسلامی و تلاش های آزاد در زمینه طراحی و گرافیک.

پی نوشت
1. از میان یادداشت های شخصی درفشه
2. کتاب ماه کودک و نوجوان، نشست بررسی تصویرگری دهه چهل، دی ماه 1380، ص71
3. همان جا، ص 67

آگـهـی  
Advertisement

اشتراک خبرنامه