pt

نام من خوئوا واز دِ کاروالِهو است

۰۹ آبان ۱۳۹۱

.

دربارۀ خوئوا واز دِ کاروالِهو؛ برندۀ جایزۀ قلم طلایی بلگراد 2009 

مرتضی زاهدی

.

خوئوا واز دِ کاروالِهو در سال 1958 در شهر"فوندَو" کشور پرتغال متولد شد و از سال 1987 به عنوان نقاش و تصویرگر به طور جدی مشغول به کار است. کاروالِهو با تعداد زیادی از گالری های مختلف مانند "آلتامیرا"، "تِرِما" و "نووو" همکاری داشته و آثارش در پروژه های گروهی و انفرادی بسیاری به نمایش در آمده است. از 1988 فعالیتش را به عنوان تصویرگر در مطبوعات پرتغال آغاز کرد و از آن پس تا کنون به طور مداوم کتاب های زیادی را برای ناشران داخلی و بین المللی تصویرسازی کرده است. در طی این سال ها تصاویرش به طور مرتب در نمایشگاه های تصویرسازی برگزیده و موفق به کسب جوایز متعددی شده اند. برخی از آنها عبارتند از: جایزۀ اول از بینال تصویرسازی کتاب های کودکان در باری یرو پرتغال سال 2005 که در آن 920 تصویرگر از سراسر جهان شرکت داشتند. سال 2009 برندۀ جایزۀ قلم طلایی بلگراد از چهل و پنجمین دوسالانه بین المللی تصویرسازی در کشور صربستان شد. سال 2010 جایزۀ ورلد پرس کارتون پرتغال و در همین سال جایزۀ اول مسابقه "تاپی رولان" تقویم سال 2010 در ایتالیا را کسب کرد.

.

کِلودیا میورا در مقدمۀ کاتالوگ آخرین نمایشگاه کاروالِهو با عنوان "مردِ وسوسه انگیز" آورده است:

" مردمی در حال رشد در زنجیره های تولید، پنهان شده در میان ازدحام اشک می ریزند. دو نفر در وان وسط فضایی عمومی حمام می کنند اما هیچ کس آنها را نمی بیند. چهار نفر با احساسی عمیق در حال رقصِ قدیمیِ سیامی هستند. مردی پرانتزی را در آغوش گرفته و در برابر بادها ایستاده است، چه اتفاقی خواهد افتاد؟! استخوانی برای جویدن روی زمین افتاده است، اما لزوماً آن یک پیام رمزآمیز نیست. عبور یک ردیف مردانِ پنهان شده در پس ساعت، کتاب، سوسیس؛ هیچ چیز دردناکی در این عدم مطابقت وجود ندارد و تنها یک احتمال ریاضی می تواند در آن تعادل ایجاد کند... 

راه های مختلفی برای پنهان کردن چیزها وجود دارد و ظاهراً فهرستی طولانی برای دیدن، اگر ما خوب بازی کنیم.

بیش از بیست سال است که خوئوا واز دِ کاروالِهو در آثارش با امنیت، نظم، اختلاط و سازگاری در پرتغال کار می کند و هنوز مهربان ترین و ویرانگرترین است."

***

.

یک

نام من خوئوا واز دِ کاروالِهو است. در یکی از شهرهای پرتغال "فوندَو" به دنیا آمدم. مثل همۀ بچه ها از دوران کودکی نقاشی کشیدن را آغاز کردم. مادرم و خواهر بزرگتر از خودم نقاش بودند و من همیشه آرزو داشتم بتوانم مثل آنها با رنگ روغن نقاشی کنم. این موضوع  بعدها در زندگی شخصی و حرفه ای من بسیار تأثیر گذاشت. خیلی دیر تصمیم گرفتم تا نقاش و ایلوستراتوری حرفه ای شوم، در واقع از سن 28 سالگی. تا پیش از آن در شغل ها و حرفه های گوناگونی مشغول بودم اما آن کارها به هیچ وجه مرا راضی نمی کردند. بنابراین تصمیم گرفتم تمام عزمم را جزم کرده تا به انجام آنچه که عاشقش بودم بپردازم و از آن پس تا کنون توانسته ام از طریق کار و تولیدات هنری زندگی خود و خانواده ام را تأمین کنم. 

.

دو

چندین سال همکاری و مشارکت در استودیوی هنرمند پرتغالی واسکو بِراردو (نقاش، مجسمه ساز و  طراح مدال) در کویمبِرا نقش مهمی را در شکل گیری من و هنرم ایفا کرد. او استاد من بود و من از او چیزهای زیاد و مهمی آموختم. استادان بزرگی در تاریخ هنر هستند که همیشه مرا تحت تأثیر زندگی و آثارشان قرار داده اند، اما من بیشترین تأثیرپذیری را از ونسان ون گوگ و بروگل داشته ام. امروزه هنرمندان بزرگی نیز در دنیای تصویرسازی حضور دارند که آثارشان بسیار تحسین برانگیز است. همچون: مارتین جَری (تصویرگر فرانسوی)، وُلف ایرل بُروخ (تصویرگر آلمانی، برنده جایزۀ  نوبلِ هانس کریستین  آندرسن 2007)، کیتی کراودر (تصویرگر بلژیکی، برندۀ جایزه یادبود آسترید لیندگرن 2010 )، مرتضی زاهدی (تصویرگر ایرانی)، کیارا کارّر (تصویرگر ایتالیایی) و...

.

سه

من معتقد هستم در دوران معاصر، حرفه ای گری یک اصل به شمار می آید و از اهمیت بالایی برخوردار است و باید به خوبی آن را آموخت و به آن عمل کرد. البته در این باره نیز دو نظریه وجود دارد. شما می توانید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید یک هنرمند حرفه ای باشید یا خیر؟! 

از قرار معلوم این واژه در مقابل آماتوریسم قرار می گیرد و اشاره دارد به شخصی که تلاش می کند طوری به فعالیت های هنری بپردازد که با اعمال و رفتارهایش پاسخگوی ضرورت های شغلی و مالی خود باشد.

از طرف دیگر، بسیاری از هنرمندان بر این باور هستند که هیچ بدهی ای به تاریخ هنر ندارند و لزومی هم نمی بینند که خود و هنرشان را وارد این بازی کنند. من از همان ابتدا راه اول را برگزیدم و اولین کار تصویرسازی من سفارشی برای مجله ای ویژۀ زنان به نام "ماری کِلر" با موضوع زنان هوانورد بود و همواره فکر می کنم بهترین کتاب من آن کتابی است که هم اکنون برای کار به  دست گرفته ام و بر رویش متمرکز هستم. اما کتاب های "بیست و هشت داستان خنده دار" چاپ انتشارات کالاندراکا، یا  "روزی که مادر با کِتری روبرو شد!" از انتشارات اُکیو را بیشتر از همۀ کتاب هایی که تصویرگری کرده ام دوست می دارم. همچنین به آن دسته از کارهایم که در فستیوال ها برندۀ جایزه شده اند بسیار افتخار می کنم و همین طور به بعضی از نقاشی هایم که خیلی از آنها را برای خودم و بدون هیچ سفارشی ساخته ام.

.

چهار

ساخت و تولید هر کتاب را با یک ایده تصویری آغاز می کنم و این اتفاق چه در مورد داستانهایی که خودم می نویسم و یا متن پدید آورندۀ دیگری، به صورت یکسان و مشابه رخ می دهد. اگر متن مربوط به دیگری باشد، در ابتدا باید آن را با دقت مطالعه کنم و سپس شروع کنم به طراحی و نقاشی تا اینکه جرقه اولیه زده شود. معمولاً در ابتدای هر کار ذهن من  بلاتکلیف است و سرگردان. پس قبل از یافتن هر چیزی، شروع می کنم به پرسه زنی در دنیای متن و کشیدن اسکچ هایی شل و ول و گاهی اوقات بی ربط. پیش آمده است که عناصری خاص یا کلید واژه هایی مفهومی در متن باعث شده اند تا ناخودآگاه موقعیتی مهیا و استارت کتاب زده شود و حتی ممکن است این شکل گیری از صفحه چندم کتاب یا داستان به وقوع بپیوندد. نکته مهم دیگر اینکه هر وقت متنی را برای کار قبول می کنم، حتماً باید از جذابیت لازم برخوردار باشد و من به آن علاقه مند باشم. مورد بعدی مسائل تکنیکی است و این خیلی موضوع مهم است که بتوانم عادات تصویری و تکنیکی ام را با حال و هوای داستان طوری تطبیق دهم تا گفتگوی ملموسی بین داستان و تصاویر ایجاد شود. تعادل، تضاد و شادابی سه عنصر مهمی است که همیشه در حینِ کار به آن توجه می کنم و یکی از جوانبی را که در کار حرفه ای اصلاً نمی پسندم زمانی است که هیچ ایده ای برای شروع یا ادامۀ یک پروژه ندارم. 

.

پنج

در پایان، پیشنهاد من به جوانانی که علاقه مند به هنر تصویرسازی هستند این است که در ابتدا سعی کنید کارهایتان را در آزادی مطلق و بدون محدودیت های چاپ و نشر بیافرینید و آنها را در نمایشگاه های مختلف ارائه دهید به طوری که مردم آثارتان را ببینید و با آنها خوب آشنا شوند. سعی کنید متن هایی را پیدا کنید که در شما انگیزه ایجاد می کنند تا بتوانید تصاویری خلاق و جدی بسازید. در منطبق ساختن تصاویر با متن سعی ورزیده و بسیار تلاش کنید، زیرا روایت کردن یک داستان از طریق تصاویر مهمترین و با ارزش ترین کاری است که یک مصورساز می تواند انجام دهد؛ در چنین شرایطی می توان کیفیت ها و توانایی های یک تصویرگر را از دیگری تشخیص داد. به اطراف خود خوب حساس شوید و به آنچه که دیگران انجام می دهند کنجکاو باشید. شما می توانید از مردم عادی چیزهای زیادی بیاموزید. در گالری ها پی گیر نمایشگاه های هنر معاصر بوده و رفتن به موزه ها را در رأس برنامه های پژوهشی خود قرار دهید. از یاد نبرید تمام هنرمندانی که پیش از ما زیسته اند، پشتوانه های ما هستند. تاریخ هنر را با دقت مطالعه کرده و قواعد ترکیب بندی و رنگ را خوب بیاموزید، هر چند ممکن است که بخواهید بعدها از تمامی این قوانین سر پیچی کنید. مخاطب خود را هرگز دست کم نگیرید. با چیزهای کم قانع و راضی نشوید. ماجراجو باشید و سعی کنید کمتر اشتباه کرده و شور و اشتیاق را جایگزین ترس کنید.


آگـهـی  
Advertisement

اشتراک خبرنامه