pt

نام من اِوا مونتاناری است

۰۹ بهمن ۱۳۹۱

.

دربارۀ اِوا مونتاناری، تصویرگر ایتالیایی

مرتضی زاهدی

.

اِوا مونتاناری 1977، در شهر "ریمینی" ایتالیا متولد شد. درس خود را در انستیتو دولتی هنر و انستیتو دیزاین اروپا در میلان، به پایان رساند و خیلی زود، از همان دوران دانشجویی، وارد دنیای حرفه ای تصویرسازی شد. او همچنین به عنوان نویسنده شهرت یافته و تاکنون کتاب های زیادی را برای کودکان در کشورهای مختلف به زبان های ایتالیایی، انگلیسی، ژاپنی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی و... منتشر کرده است.

.

در مصاحبه ای با مجله "باک" گفته است: «من همیشه به کتاب علاقه مند بودم. از دوران مدرسه (ابتدایی) دوست داشتم وقتی بزرگ شدم نویسنده شوم و پدر و مادرم همیشه برای رسیدن به این آرزو مرا حمایت کردند. اولین کتابم وقتی که فقط 22 سال داشتم در تایوان منتشر شد. احساس فوق العاده شگفت انگیزی بود، در آن زمان هنوز دانشجو بودم و این اتفاق بسیار بزرگ مرا تشویق کرد و سبب شد تا با شجاعت بیشتری به کارم ادامه دهم. به طور کلی در حین پدید آوردن کتاب هایم به مخاطب فکر نمی کنم. بیشتر تلاش می کنم آنچه در ذهن دارم را به بهترین نحو ممکن به ثبت برسانم.»

.

ساخت و تولید تقویم، جلد کتاب، پوستر و تصویرسازی برای مجلات و آژانس های تبلیغاتی از دیگر فعالیت های او به شمار می آید. آثارش برگزیده فستیوال های مهمی همچون انجمن تصویرگران نیویورک، باری یروی پرتغال، سارمده ایتالیا و نمایشگاه بین المللی کتاب کودک بولونیا شده است و در بسیاری از نمایشگاه های هنری در ایتالیا، ایالات متحده، کرواسی، تایوان، ژاپن، فرانسه، ایران، بریتانیا، ونزوئلا و برزیل به نمایش در آمده اند. همچنین جوایز زیادی را در حیطه نویسندگی و تصویرسازی به دست آورده است که برخی ازآنها از این قرارند؛ جایزه انتشارات "آرکا" ایتالیا 2002، قرار گرفتن در لیست نامزدهای ایتالیا برای جایزه "هانس کریستین آندرسن" 2002، جایزه بهترین کتاب تصویری سالِ ایتالیا 2003، برنده جایزه " سِرجیو فِدریانی" ایتالیا 2007، برنده جایزه نمایشگاه بین المللی کتاب "تورین" ایتالیا 2008، و برنده جایزه " روبرتا مالُبرتی" ایتالیا 2010.

.

از دیگر فعالیت های مونتاناری برگزاری ورک شاپ های تصویرسازی و سخنرانی در کشورهای مختلف بوده و هم اکنون به عنوان استاد افتخاری در دانشگاه های "ماچِراتا" و "سارمده" ایتالیا مشغول به کار است.

.

***

.

نام من اِوا مونتاناری است. در شهر زادگاهم (ریمینی) زندگی می کنم. منطقه ای توریستی با بناهای شگفت انگیز دوران بیزانتین در نزدیکی دریای آدریاتیک، جایی که کارگردان مشهور سینما "فدریکو فیلینی" در آن زندگی می کرد. وقتی در ریمینی هستم زندگی برایم ساده و آسان است. ولی از آنجایی که بیشتر در مسافرتم و اغلب خارج از کشور به سر می برم، این دوگانگی میان آرامش و فشردگی در زندگی برای به دست آوردن تجاربی غیرمنتظره باعث تحرکم می شود. شیوه ای غیر معمول در زندگی و کار که لذت زیادی از آن می برم.

.

به طور کلی روزهای عادی و یک نواختی ندارم، اما وقتی مشغول کار برروی پروژه ای هستم به روالی منظم نیاز دارم بنابراین هر روز پس از صرف صبحانه و انجام کارهای اولیه و شخصی دست به کار می شوم و تا زمانی که حوصله داشته باشم به همان روال ادامه می دهم. حتی پیش آمده است تا پایان یک پروژه، برای چند ماه با چنین روندی زندگی کنم، تا پس از آن بتوانم به طور کلی فضایم را تغییر دهم.

.

از همان دوران کودکی خیال پرداز بودم و برای ابراز و انتقال دنیای درونم از تصاویر و کلمات بهره می گرفتم. دوست داشتم با امکانات تصویر، داستان سرایی کنم. درست شبیه آنچه که اکنون انجام می دهم، گویا جوهرۀ نویسندگی و تصویرسازی برای کتاب های کودکان به شکل طبیعی در من نهادینه شده بود. با گذشت زمان راه های تازه ای برای رسیدن به هدفم  کشف و آرام آرام به سمت هنرهای زیبا نیز گرایش پیدا کردم.

.


زمانی که فقط 22 سال داشتم و در مدرسه هنرآموز بودم، ناشری را در نمایشگاه کتاب بولونیا ملاقات کردم و او به انتشار کتابم تمایل نشان داد و آن را در تایوان منتشر کرد و این سر آغاز مسیری شد که تاکنون پیموده ام. پس از آن پروژه های بعدی پیشنهاد داده شدند و بدین ترتیب در طول زمان توانستم کارم را توسعه دهم. به نظرم مدرسه مکان مناسبی برای تجربه گری و رسیدن به دست آوردهای جدید است.

.

همیشه در حال تغییر و تأثیرپذیری هستم. به همین خاطر آثارم به دوره های مختلفی تقسیم می شوند. سوررآلیست ها را خیلی می پسندم و همچنین آثار رافائل، گویا، اِنسر، بالتوس و... و در میان هنرمندان معاصر آثار "کی کی اسمیت" و "سارا مون" برایم از جذابیتی خاص برخوردارند. اما من در شروع کار تصویرگری بسیار متأثر از آثار شگفت انگیز و شاعرانه "لیزبت زِوِرگِر" تصویرگر برجسته اتریشی قرار گرفتم که نفوذ عمیق او بر کارهای اولیه ام به سادگی قابل مشاهده است.

.

در حال حاضر بر روی پروژه های شخصی کار می کنم و شیوۀ کار این چنین است که همیشه باید به خودت اعتقاد داشته باشی و بتوانی رؤیاها و افکارت را بدون ترس روی صفحه کاغذ بیاوری و اگر بخواهی در هر کتاب چیز جدیدی را آزمایش کنی، که با آنچه در قبل تجربه کرده ای متفاوت باشد، با دشواری های زیادی روبه رو خواهی شد. چرا که مدام باید به آینده فکر کنی و منتظر انتقادها و تأییدها باشی. من این شیوه را در کار می پسندم و از آن لذت زیادی می برم.

.

ساخت هر کتاب با یک ایده ساده و غیرمنتظره آغاز می شود. داشتن یک ایده خوب یعنی همه چیز، بقیه ماجراهای فنی و اجرایی خود به خود حل و فصل می شوند. از زمانی که طرح یک کتاب به ذهنم می رسد تا وقتی که تمام می شود ممکن است در شکل گیری آن، اتفاق ها و تغییرات زیادی رخ دهد و پتانسیل زیادی بگیرد. من در حین شکل دادن به ایده اولیه و برای برون رفت از ابهامات، آزمایش های زیادی روی کاغذ انجام می دهم تا به امکانات جدیدی برسم.

.

تصور نمی کنم هرگز هنرمندی با فضیلت بوده باشم اما مطمئنم کارهایی که انجام داده ام محصول خیال و تواناییِ به تصویر در آوردن تصوراتم است. بر این باورم که در زندگی واقعی خیال ورزی به انسان لطمات بزرگی می زند اما برخورداری از آن، ضرورت هنر است.

.

من همیشه احساس عجیبی نسبت به آنچه در گذشته انجام داده ام دارم. کتاب هایی که قبلاَ ساخته ام برایم شبیه لباس های دوران کودکی ام هستند؛ پر از خاطره و احساس. خیلی دوست شان دارم اما گاهی با دیدن و ورق زدن آنها حس بیگانگی غریبی به من دست می دهد و در باورم نمی گنجد که من آنها را به وجود آورده ام و حتی گاهی از اینکه چرا دیگر نمی توانم همچون گذشته رها و جسور باشم احساس خطر و افسردگی می کنم.

.

هنر و پرداختن به آن غذای مورد علاقه روحم است. همان طور که من به مصرف آثار دیگران احتیاج دارم، امیدوارم تولیدات من نیز بتوانند دیگران را تغذیه کند. با این حال هرگاه از فعالیت هنری و ادبی خسته یا بی حوصله می شوم تلاش می کنم توانایی هایم را در حوزه های دیگر تجربه کنم و سعی می کنم دنیای کوچکم را بیشتر کشف کرده و آن را توسعه دهم.

.

از دیدن آثار هنرمندان بزرگی چون "برونو موناری" و "میلتون گلیزر" لذت زیادی می برم. گرچه از نظر سبک و فضای کاری با آنها فاصله دارم. اما با مطالعه و دیدن آثارشان چیزهای زیادی می آموزم. به عقیده من هر دو هنرمندانی هستند که توانسته اند عقاید و توانایی های خود را در حیطه های مختلف ارائه دهند و به دست آوردهای بینارشته ای مهمی برسند.

.

فردیت در زندگی و هنر آن چیزی است که ما را از یک دیگر متمایزمی کند و اگر هرکس متفاوت تر از دیگری زیسته باشد و دست آوردهایش را بتواند به شکل ویژه ای انعکاس دهد، شخصیت خاص تری پیدا خواهد کرد و فردیت او بیشتر لمس خواهدشد.

.

حرفه ای گری پارامترهایی دارد که زیاد با روحیه و عملکردهای من سازگار نیست و معتقدم فقط افراد خاصی قادر به انجامش هستند و در آن موفق خواهندبود. من هم مثل خیلی از تصویرگران ایتالیایی از بحران اقتصادی در سال های اخیر رنج می برم و این موضوع در زندگی ما مشکلاتی به وجود آورده است. به طور کلی ناشران بزرگ بیشتر نگران اعداد و ارقام و فروش خیره کننده هستند و اغلب تمایل دارند با تصویرگران حرفه ای و صاحب نام همکاری کنند. آنها فقط به بازار و جذب هر چه بیشتر مشتری فکر می کنند و این مسئله فقط به بازار کتاب در ایتالیا مربوط نمی شود.

.

من فکر می کنم ما باید از همان ابتدای زندگی حرفه ای، صاحب ذهنیت و هدفی مشخص باشیم و تا آنجایی که ممکن است تلاش کنیم این دو را (حرفه و هنرمند) به هم نزدیک یا دور کنیم، و صداقت مهمترین گزینه برای رسیدن به آن است. عملی کردن این کار بسیار دشوار است چرا که تجربه به من نشان داده است وقتی با خودم صادق هستم، تمایل دارم مدام افکار و رفتارم را تغییر دهم و این دقیقاً منافی با آن چیزی است که بازار از من می خواهد. به محض این که کتاب هایتان موفقیت کسب کرد و قابل فروش شد خواسته و جهت بازار مشخصاً به آن سمت می رود و شما را از حرکت و پویایی باز می دارد. انتظار بازار این است که شما فقط آنچه مخاطب می خواهد را تولید کنید اما تن دادن به آن در به رخوت رفتن ذهن هنرمند تأثیر زیادی دارد و او را از نوآوری و خلاقیت باز می دارد. به دو دلیل ترجیح می دهم با هر دو دسته کار کنم. دلیل اولم این است که ناشران بزرگ کتاب هایشان را با تیراژ زیاد منتشر می کنند و این امکان را به وجود می آورند تا مخاطبان بیشتری با هنرمند و آثارش آشنا شود و دوم اینکه برعکس ناشران بزرگ، ناشران کوچک بیشتر به محتوا و نوآوری توجه دارند و از ماهیت کاسب کارانه کمتری برخوردارند. با وجود اینکه تیراژ و قدرت مانورشان زیاد نیست اما دوست دارم با این دسته از ناشران همکاری کنم.

.

من عاشق ارتباطات هستم و از آشنایی و ملاقات با اشخاص جدید لذت زیادی می برم و اکنون پس از سال ها سفرهای بسیار و تجربه های گوناگون، پذیرفته ام که در هر شغلی مسائلی وجود دارد که باید به نفع چیزی دیگر با آنها کنار بیایی و بپذیریشان؛ بنابراین دوست ندارم در شرایط فعلی از موقعیت حرفه ای و اقتصادیی که برای خود ساخته ام خارج شوم.


آگـهـی  
Advertisement

اشتراک خبرنامه