pt

چنین گفت فرشید

۲۹ بهمن ۱۳۹۰
ویژه نامه نکوداشت


مصاحبه: مینا عبدی مراد

اتفاقات دنیا در یک زمان و دوره مشخص معیارهای خاصی را برای نور انداختن بر اثر و کار ما تعریف می‎کند. فرشید مثقالی از گذشته تا امروز، از هنر تا هنرمند، از  نویسنده تا متن و از تصویر تا انتشار می گوید.


تولد هنرمند

پرورش هنرمند مستلزم مقدمات و زمان است. ظهور یک هنرمند به زمان ظهور او مربوط می‎شود. گاه عوامل بسیاری درکنار یکدیگر به ظهور هنرمند کمک می‎کنند و گاهی هم همین عوامل محیطی یک هنرمند را از رشد وشکوفایی محروم می‎کنند. در بسیاری از موارد ثبات، عامل مهم پرورش یک هنرمند است. نسل قبل هنرمندان ایران از این ثبات بهره‎مند بودند. معتقدم روند تغییرات اجتماعی در روزگار ما از سرعت امروزی برخوردار نبود. شاید این شانس ما بود. شرایط بیرونی در روزگار معاصر به سرعت دستخوش تغییر می‎شود و همین تغییر فرصت ثبات را از هنرمند سلب می‎کند.

به نظر می‎رسد شرایط کلی و امکانات بیرونی امروز بیشتر از عصری است که ما به کار پرداختیم. گو اینکه در دهه 30 و 40 تعداد هنرجویان و فعالان هنری کم‎تر بود اما به علت کم بودن دغدغه و هم چنین مهیا بودن بستری تاریخی و اجتماعی، شکوفایی هنری در آن دوره بسیار پررنگ بود. به طور مثال وقتی تصویرگری را شروع کردم اطلاعات در باب این حرفه بسیار ناچیز بود. می‎توان گفت عملکرد ما در حوزه تصویرسازی مبتنی بر دانش مدون نبود. هم چون فردی که در تاریکی کورمال کورمال راه می‎جوید و به دنبال یافتن راه درست است. معتقدم امروز شناخت هنری وسواد بصری بیشتر از گذشته و پربارتر از دهه‎های قبل است و اگر بستری مناسب برای بروز خلاقیت هنری موجود باشد به راحتی می‎توان ایجاد یک نسل درخشان از هنرمندان برجسته را شاهد بود.


نشر و تصویرگران ما

حیطه نشر ما با ناشران خارجی کاملاً متفاوت است. تصویرگران خارجی بسیار محتاطند. خلق اثر تصویرگری در ارتباط با ناشران بزرگ خارجی کاملاً شکل محافظه کارانه به خود می‎گیرد. چرا که برقراری ارتباط و وفاداری به متن خود تا حد زیادی محدودیت را به همراه خواهد آورد. در دنیای غرب سفارش دوّم از سوی ناشر به فروش کار اول مرتبط است. اغلب بازنمایی دیدگاه‎های بسیار شخصی و تجریدی در کار، امکان عدم ارتباط با مخاطب و ازدست رفتن فروش و در نتیجه برای کار دوباره را به همراه دارد.

آثار تصویرگران جوان ایرانی از جسارت برخوردار است و به همین علت در میان آثار جشنواره‎ای به سرعت به چشم می‎آید. نوع کاری که در ایران انجام می‎شود در هیچ کشور دیگر انجام نمی‎شود. یک ناشر غربی ممکن است در 100جلد کتاب که به چاپ می‎رساند، 99 اثر در محدوده مشخص و معین شده مطابق استانداردهای ارتباطی باشد و یک جلد را به یک هنرمند که آزاد و بیشتر شخصی و هنری کار می‎کند بسپارد. اکثر تصویرسازی‎ها (و متن‎ها) در جهت برقراری ارتباط و در راستای اشکال و کاراکترهای شناخته شده پیش می‎روند. معمولا هم اشکال کاراکترهای اصلی شیرین، روشن و در ارتباط‎های قابل درک هستند. متاسفانه و یا خوشبختانه! مصوران به نام ما کمتر در این جهت قرار دارند و تمام خلاقیت آزاد آنها در جهت بدیع کردن کار بدون توجه به محتوی و مخاطبند. به همین دلیل آثار ایرانی در خارج از کشور در مقابل تصویرسازی معمول دیگران که در غالب محدودیت‎ها و محافظه کارانه ساخته می‎شوند بطور بارزی دیده می شده و بدون توجه به قابلیت ارتباطی آنها و قدرت روایتی کارها مقایسه شده و چون فرم‎های بدیع و نزدیک به نقاشی مصوران ما به طرز چشمگیری دیده شده مورد قضاوت قرارمی‎گیرند و به راحتی برنده جایزه می‎شوند. قابل ذکر است که قصد هیچ‎گونه کم ارزش کردن کار دوستان را ندارم و اهمیت کار آنها را در حیطه خاص و بجای خود ستایش می‎کنم.

متأسفانه در بررسی این آثار به این نتیجه می‎رسیم که این صنعت در خدمت کودکان نیست. این آثار تابلوهای زیبای نقاشی هستند نه تصویرگری کاربردی و اثرگذار برای کودکان. از سویی با دقت در این آثار بر این موضوع واقف خواهیم شد که چنین آثاری در داخل کشور نیز به شکل یک رشته با کاربرد مشخص مطرح نیستند. اثر اغلب تصویرگران برای خریداری جهت مصرف آن برای کودکان کابرد ندارد، به همین علت مورد استقبال خریداران قرار نمی گیرد و در غایت، هنرمند بعد از چندی از سفارش تصویرگری بی بهره می ماند. عدم توجه به نیاز کودکان بخش تصویرگری را از حیطه متخصصان تصویرگری بیرون آورده و آن را تقدیم به افرادی متفرقه کرده است که توجه بیشتری به امرارتباطی و روشن و قابل فهم بودن تصاویر دارند.


ساختار تصویرگری

در واقع ساختار یک اثر تصویرگری می تواند کاملا عقلانی و به موازات آن خلاقانه صورت گیرد. اغلب تصویرگری‎های ما فاقد ساختار منطقی است و ساختار مستلزم فکر است. ساختار قسمت تعقلی یک اثر هنری است. فکر و خلاقیت، عناصر ساختار است. اغلب در تصویرگری ایران قسمت تکنیک و پرداخت بر تفکر هنری مسلط بوده و توجه به فرم، غالب است.

تصویرگری کودک باید برای هر یک از رده های سنی با ملاحظه ادراک و حساسیت های مخاطب به وجود آید. به باور من تصویرسازی کودک دشوارترین گونه تصویرسازی است. حساسیت‎های کودک و ظرافت مورد نیاز برای برخورد با او بر این دشواری می افزاید. نگرش فعلی در رابطه با کودکان باید  به نوعی اصلاح شود. ساده ‎انگاری در رابطه با کودکان مشکلی است که نیازمند اصلاح است.

در کلاس‎های دانشگاهی، بررسی کتاب‎های منتشر شده کودکان (چه داخلی و چه خارجی)، از لحاظ نوع روایت و تصویر، انتخاب و جایگیری شخصیت‎های داستان، هم چنین رنگ گذاری، رعایت نسبت ها و اولویت در آثار، از جمله برنامه های درسی است. با انجام این تمرین ها دانشجویان متوجه می شوند که مرحله اول و لایه زیرین تصویرسازی تصمیمات ساختاری است. زیبایی شناسی و پرداخت، به عنوان لایه روئی ارزشمند است اما ملاحظات وجه بیانی و روایتی در ساختار کار، اصلی ترین خصوصیت یک اثر تصویرگری است. ساختار عبارت از انتخاب عناصر مختلف از متن و هم نشینی این عناصر در ارتباط مؤثر با یکدیگر و با نسبت‎های مناسب، شناخت ابزار و تکنیک مناسبِ پرداخت و ملاحظات زیباشناسی است.


ارزش جوایز هنری

جایزه، گرچه حاصل خلاقیت و ادامه و نتیجه انرژی و توان هنرمند است، ولی هم زمان تابعی از زمان و مکان یا به عبارتی جغرافیا و تاریخ ارائه یک اثر است. جایزه متضمن شرایطی است که اهمیت صرف را از خود اثر هنری جدا می کند. پس نمی توان با اطمینان گفت که یک اثر لایق کسب مرتبه بالای هنری است یا نه. یک اثر هنری، در یک جغرافیا و یک تاریخِ به خصوص مورد توجه و عنایت قرار می گیرد و در تاریخ و جغرافیایی دیگر از توجه داوران محروم می ماند. به هر حال هر گروه از داوران طبق سلیقه ای خاص و مقتضای زمان خود به داوری و انتخاب اثر هنری می پردازند و از دید داوران مشخص نیز می توان جایزه را امری نسبی دانست چون حتی از لحاظ دید یک داور، همین اثر در زمانی متفاوت، نوع دیگری قضاوت می شود.

در روزگاری که من و بسیاری از هم نسلانم خلق هنری را آغاز کردیم هم، وضع به همین منوال بود. اثری که از من در براتیسلاوا برنده جایزه شد همان سال از بولونیا نیز حائز رتبه برتر شد، بدین سان می توان همان گفت: این کتاب در آن تاریخ و سال در اروپا از نظر داوران جشنواره های بولونیا و براتیسلاوا به نوعی از تازگی و جذابیت برای آنها برخوردار بود. در هرحال معیارهای انتخاب چندان معین و قابل پیش بینی نیست و این امر به اتفاقات فرهنگی و هنری دوره خلق یک کار بستگی دارد.

ارزش کار می‎تواند ربطی به جوایز گرفته و نگرفته نداشته باشد. اما اگر بخواهیم انتخاب یک اثر برای دریافت جایزه را از نگاهی کلی بررسی کنیم در خواهیم یافت، که چند عامل اساسی در این امر دخیل است. این عوامل از جمله ارزش کار از یک طرف و مکان و زمان عرضه یک اثر از طرف دیگر در کنار هم تعادلی ایجاد می کند که می تواند باعث برجسته دیده شدن یک اثر شود. در نتیجه می توان گفت میزان ارزش اثر به جز ارزش های خلاقه، تازگی و ارزش زیبایی شناختی حاصل جو حاکم بر یک دوره خاص است. گرچه معتقدم اتفاقات روز دنیا در یک زمان مشخص معیارهای خاصی را برای نور انداختن به یک اثر تعریف می کنند و به همین سبب باعث درخشش یک اثر می شود. این نکته نیز لازم به ذکر است که اعجاب و جذابیت و تازگی پنهان در یک اثر لازمه ره یافتن آن به حیطه داوری است.  

شور و هیجان موجود در نسل جدید هنرمندان را از گذشته بیشتر می بینم، اما جذبه جایزه برای نسل جدید بطور اغراق آمیزی زیاد است. این وجه از کار برای نسل تازه حائز اهمیت بسیار است. این جذابیت باعث شده که تصویرگران بیشتر به جذابیت فرمی توجه کنند و کمتر به بیان روایتی متن بپردازند. ارتباط تصویر و متن در آثاری از این دست، به غایت کمرنگ است و این موضوع بر ارتباط، که رسالت اصلی اثر تصویرگری است تأثیر می گذارد. در سلیقه رایج و یا به عبارتی «اثر جشنواره ای» جذابیت بر ارتباط چربیده و به همین سبب وجود فرم ها و عناصر اضافی و نقوش که در متن موجود نیست در اثر تصویری رخ نمایی می کند. در این شرایط ارتباط متن با تصویر رنگ می بازد و اهمیت فرم و بروز عناصر بی ارتباط با متن پررنگ تر می شود در نتیجه چیزی برای ارتباط وجود ندارد. موضوع در این جا به هنگام مصورشدن دستخوش دگرگونی های غیرقابل درک می شود، باید به خاطر داشت که رسالت تصویر به وفاداری به موضوع و متن در عین بروز خلاقیت است.

برقراری ارتباط، درعین ملاحظه فرم و رنگ گذاری و بیان تصویری نکته ای است که یک اثر ارزشمند را متمایز می کند. منبع تصویرگر متن است. متن جایگاه قرارگیری شخصیت های داستان، میزان نور و تاریکی و احساس شخصیت های مؤثر را معین کرده و حدود رسالت مصور را در بازنمایی تصویری مشخص می کند. مشکل ارتباطی به صورت آشکار در آثار جشنواره ای دیده می شود. چرا که اصول زیبایی شناسی و مهارت در بازنمایی فرم و رنگ در اینجا اهمیت اول را دارد، به عبارتی نگاه فرمالیستی در مسابقات به نگاه کاربردی غلبه دارد.


وفاداری به متن

وفاداری به متن رکن اصلی در خلق تصویرگری است. این مهم است که کدام یک از قسمت های متن برای تصویرگری انتخاب شود و کدام عناصر باید مورد توجه باشد، کدام شخصیت باید در کدام قسمت از صفحه تصویر شود و کدام عناصر و جزئیات باید برای جذابیت بخشی به تصویر اضافه شود. نکته مهمی که در این راستا باید مورد توجه قرارگیرد، توجه به این امر است که اثر تصویرگری برای کدام گروه از مخاطبان تولید می شود و در چه رسانه ای  منعکس می گردد. رده های مختلف سنی و نوع رسانه از این باب محل اهمیت فراوان است که برقراری ارتباط مؤثر با مخاطب در هر رده و در هر رسانه شکلی متفاوت دارد. رده های سنی متفاوت درکودکان که از حساسیت های گوناگونی برخوردارند انواع متفاوت تصویرگری در متون داستانی و غیرداستانی برای کودکان طلب می کند.

در کشور ما تصویرگران محدودی هستند که یک اثر درست و در ضمن جذاب تولید می کنند. درک این امر که تصویرگر باید به مخاطب و متن خود وفادار بماند؛ در تصویرگری حائز اهمیت بسیار است. حال، نمایش استعداد فردی و نگاه هنرمندانه به یک اثر نوشتاری و خلق تصاویر درست و مطلوب برای آنها ملاحظات و ظرافت زیادی می طلبد.


نویسندگان ما

البته لازم است به این نکته توجه کنیم که در ایران نویسنده کودک و نوجوان هم وجود ندارد. به عبارتی دیگر نویسنده ای که صرفاً برای کودکان کار کند و کودکان مخاطب آثار او باشند در کشور ما به صورت تخصصی یافت نمی شود. نویسنده ای که فرصت کافی و علاقه به داستان نویسی برای کودکان را مورد توجه قراردهد نیست. شاید یکی از دلایل نامطلوب بودن آثار کودک و نوجوان همین امر است. وجود کتاب هایی که نه از نگارش مطلوب و نه از تصویر مناسب برخوردار هستند در مهدهای کودک و کتابخانه‎ها یکی از مشکلات اصلی نشر کتاب کودک است. همین امر سبب می‎شود تا کودکان، کتاب‎های خارجی را از قفسه انتخاب کنند و این امر شاهدی بر این مدعاست که کودک باید با کتاب ارتباط برقرارکند.

اگر 10 تصویرگر کودک در ایران نام ببریم نمی توانیم حتی نام یک نویسنده کودک در میان نویسندگان بیاوریم. نویسنده ای که تنها برای کودکان بنویسید و علاقه ذاتی و دغدغه اصلی او کودک و مسائل مربوط به درک و فهم و علایق او باشد. حتی هنگام نوشتن کتاب های آموزشی برای کودکان هم با این معضل مواجهیم که اغلب مطالب آمیخته با نصیحت های خیلی روشن و غلیظ در نگارش برای کودکان به نحو نامطلوبی مخلوط است. در این شرایط عدم اثرگذاری امری واضح خواهد بود، چون نصیحت امری است یک طرفه و اغلب کاری به ارتباط با مخاطب ندارد.

درباره استفاده از متون کهن نیز این امر صدق می کند. ساده  سازی متون مهمی مانند شاهنامه فردوسی و یا مثنوی و کلیله دمنه برای کودکان ناشیانه و اغلب با همان ادبیات متون قدیمی که برای کودکان امروز ما قابل فهم و ارتباط نیست انجام می گیرد. یا مثلا متونی مانند هزار و یک شب که شامل داستان‎های بسیار جذاب برای کودکان است به نحو مطلوبی به زبان آنان ساده‎سازی و پرداخت نمی شود و این امر در اغلب موارد به صورت سردستی و ساده انگارنه انجام می‎شود. با این تفسیر در می یابیم حتی تصویرگران یک گام جلوتر از نویسندگان عرصه کودک هستند، معتقدم و امیدوارم این مشکل به مرور زمان حل شود. آگاهی کلی که در این راستا و به مرور زمان پیش خواهد آمد از مشکلات نشر کتاب برای کودکان می کاهد. باید میزگردها و بحث‎های ثمربخشی در این حوزه اتفاق افتد و یک آگاهی کلی برای ناشران، نویسندگان و تصویرگران این حیطه از نشر فراهم شود.


هنر کاربردی

تصویرگری تنها مختص کودکان نیست. تصویرگری حوزه‎های مختلفی را مورد پوشش قرار می‎دهد که از آن جمله می‎توان تصویرگری برای نشریات، تصویرگری داستانی بزرگسالان هم چنین تصویرگری علمی و آموزشی و تصویرگری تبلیغاتی را نام برد.

روزنامه‎ها و مجلات کشور از بزرگترین شانس‎های کاری برای تصویرگران هستند. در تمام دنیا نشریات بخشی از بازار فروش خود را به کمک تصویر کسب می کنند (چه عکس و چه تصویرسازی). یک مقاله فرهنگی یا سیاسی توسط تصویر جذابیت اولیه پیدا می‎کند و خواننده را به خواندن ترقیب می‎کند. تصویرگری برای نشریات یک حیطه گسترده از فعالیت را در بر می‎گیرد که در کشور ما به هیچ یک از گونه‎های آن به صورت مطلوب توجه نمی‎شود. در پایان عدم وجود توجه به کاربرد ساختار، در بخش‎هائی هم چون گرافیک نیز دیده می‎شود. گرافیک در کشور ما هنری جشنواره ای شده است. در حالی که پوستر در وحله نخست به قصد اطلاع رسانی بوجود می‎آید.

در حال حاضر جشنواره‎های گرافیک متعددی در کشور برگزار می‎شود و برای شرکت در این جشنواره تعدادی کارهای فرمالیستی تولید می‎شود. جشنواره به چه منظوری برگزار می‎شود؟ آیا هیچ فکر این که پوستر چاپ و نصب شود مطرح می‎شود؟ و اگر می‎شود این پوستر برای چه قشری از جامعه طراحی شده و اگر چاپ شد، در کدام محل نصب شود؟ ما در شهری زندگی می کنیم که در تمام این شهر 12میلیونی شاید تنها 20 نقطه برای نصب پوسترهای آزاد وجود داشته باشد. با این شرایط واقعا و عملا پوستر چه جایگاهی می‎تواند داشته باشد؟

مسابقه باید با هدف تعریف شده، برای مصرف واقعی و مخاطب واقعی در نظر گرفته شود. مسابقات اکنون تنها نمایش آثار با هدف صرف نمایشی است. مسابقات گرافیک بسیاری برگزار می شود و این تعدد حیرت آور ظاهرا با هدف و با نام، ولی عملا بی مصرف به نظر می رسد. در دنیای واقعی هر پوستر بر مبنای مقصودی خلق می شود. نمی دانم طراحی پوستری که بنا نیست چاپ شود و بنا نیست مخاطبی معین داشته باشد چه معنائی می تواند داشته باشد. مثل ساخت اتومبیلی است که بنا نیست راه رود و بنا نیست کسی درون آن بنشیند. هر کار گرافیک برای مخاطبی خاص خلق می شود. پوستر، عکس، تصویرسازی و هر رسانه هنری دیگر باید به جامعه تسری یابد و در ارتباط با مخاطب معنا یابد. مسابقه، بینال، فستیوال و جشنواره‎های مختلف باید هدفمند و متفکرانه باشد.


آگـهـی  
Advertisement

اشتراک خبرنامه