pt

از میراث تصویرگر تا میراث تصویرگری

۲۹ مرداد ۱۳۹۹

گفتگو با رضا دالوند

رضا دالوند (اندیمشک، 1368-)
نویسنده، تصویرگر و مدیرهنری
کارشناسی ارتباط تصویری (دانشگاه هنر اصفهان) و کارشناسی ارشد تصویرسازی (دانشگاه تهران - هنرهای زیبا)
نویسندگی و تصویرگری بیش از ٢۰ عنوان کتاب در ایران، اروپا، آسیا و آمریکا
همکاری با ناشرانی چون Flying Eye Books – Scholastic - Baobab Books - Les Arenes - Rue du monde - Les Editions des Elephants - Nube Ocho – Gallimard - Editions Courte et Longues - Tiny Owl Publishing - Le Diplodocus – CCPPG – کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان – کتاب‌های طوطی – نشر مدرسه – خانه ادبیات - افق
عضو انجمن تصویرگران ایران و عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان ایران و . عضوانجمن نویسندگان و تصویرگران کتاب کودک جهان (SCBWI)
جوایز
برگزیده کتاب سال شورای کتاب کودک (1399)
جایزه دوم اورینتال کیدزبوک چین (2020)
دیپلم افتخار نمایشگاه بینالمللی بولونیا (2018)
جایزه تشویقی نمایشگاه بین المللی شارجه (2018)
جایزه بزرگ نمایشگاه کتاب کودک اوشیما ژاپن (2017)
جایزه طوبی زرین نمایشگاه بینالمللی فجر (2016)
جایزه قلم طلایی بلگراد (2013)
جایزه تشویقی کنکور نامی کره جنوبی (2013)


-اگر بخواهید دورتر بایستید و خودتان را به عنوان یک تصویرگر تحلیل کنید،‌چه می‌بینید و چطور روال کاری و حرفه‌ای خود را بررسی می‌کنید؟


چیزی که من می‌بینم تبدیل یک علاقه‌مندِ به تصویرگری به یک نویسنده - تصویرگر به عنوان حرفه اصلی است. زمانی که به کارهای آن سال‌ها نگاه می‌کنم، تلاش‌هایی در جهت ایجاد فضایی دکوراتیو و تزیینی را می‌بینم که بعدها ساده‌تر و اصولی‌تر شدند و در حال حاضر تلاش می‌کنم با توجه به متن، زبان و فرهنگی که قرار است در آن فضا کار کنم، کارم را جلو ببرم و در عین حال هویت کارهایم را حفظ کنم. ساده‌سازی را خیلی دوست دارم و وقتی که به سادگی مورد نظرم رسیدم، می‌توانم رنگ‌ها و نقش‌های ذهنی‌ام را کنترل شده به کار ببرم. 


-و اگر بخواهید به تحلیل و بررسی تاثیرات اثر یک هنرمند بر شکل‌گیری ذهنیت خودتان اشاره کنید. در مورد چه کسی می‌توانید صحبت کنید؟ فکر می‌کنید رد این تاثیرات را چه زمانی دیدید؟ 


باید از دیوید هاکنی، هانری ماتیس و برخی تصویرگران معاصر نام ببرم. من درست زمانی با کسانی چون ماتیس و هاکنی آشنا شدم که دانش‌آموز بودم و چیز زیادی درمورد تصویرگری نمی‌دانستم و هویت کاری من در حال شکل‌گیری بود. سطوح زیاد، جسارت رنگی و ترکیب‌های فوق‌العلاده‌ی کارهای آنها به من شجاعت داد و در ناخوآگاه ذهنی من جا گرفت و بعدها که کارهای خودم را نقد می‌کردم ردپای تاثیر آنها را در کارهایم می‌دیدم. همچنین مطالعه بصری تصویرگران معاصر بسیار به من کمک می‌کند تا جرقه شروع کارم را بزنم و ایده‌های جدید داشته باشم.


-با این نگاه فکر می‌کنید مطالعه‌ی بصری و حتی خوانش کتاب و دیدن کتاب چه تاثیری بر شکل‌گیری ذهن هنرمند دارد؟


من فکر می‌کنم اگر کسی مطالعه بصری نداشته باشد، کار دیگر تصویرگران و نقاشان را نبیند و نتواند بین کارهای خوب و ضعیف تفاوتی قائل شود، نمی‌تواند از اتاقی که برای خود ساخته است خارج شود. ممکن است حتی یک یا دو کتاب خوب هم تولید کند، ولی در ادامه محکوم به تکرار همان کار است. دیدن و درک اینکه دیگران چطور با سوژه‌ای که تو کار کرده‌ای برخورد کرده‌اند، زاویه دید و اجرای متفاوتی از آنچه تو می‌دانی، به تو می‌دهد. ذهن را پرورش می‌دهد و باعث می‌شود تصویرگر فرای چیزهایی که قبلا می‌دانسته فکر و اجرا کند.

-چه شد که تصویرگر شدید؟ 


این که چه شد تصویرگر شدم را نمی‌دانم. ولی هرچه بود از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شروع شد. خانه پدری من درست دیوار به دیوار کانون بود و من اولین کسی بودم که بعد از افتاح آن شعبه در کانون اسم‌نویسی کردم. 6 سالم بود و کانون برای من مثل یک بهشت بود که می‌توانستم در آن نقاشی بکشم، فیلم ببینم، داستان و شعر بنویسم و بازی کنم. آن زمان به هنر و کتاب علاقه مند شدم، بعدها به هنرستان رفتم و در دانشگاه هنر درس خواندم و در کل می‌توانم بگویم روند زندگی من از ابتدا در این مسیر قرار داشت. هیچ‌وقت شک نکردم که کارم اشتباه بوده و از همان ابتدا چیزی که می‌خواستم را دنبال کردم.


-برگردیم به اولین کتاب. چالش‌هایی که داشتید. متن اثر و رابطه ای که باید با اثر می گرفتید. برایمان مفصل بگویید.


اولین کتابی که کار کردم مجموعه شعری به نام «من بیابان، همسرم باد» سروده خانم عرفان نظرآهاری بود. کتاب پر از مفاهیم عارفانه و فضاهای شعری لطیف بود. من دانشجوی کارشناسی بودم و برای این کتاب خیلی هیجان داشتم. چندین بار اتود زدم و بارها تکنیک و سبک کاری‌ام را تغییر دادم و البته خسته شدم، فکر می‌کردم این کار هیچ‌وقت تمام نمی‌شود. اما خوشبختانه یکی از ویژگی‌های من سمج بودن در کار است. من خیلی آهسته، ولی با صبر کار می‌کنم و تسلیم نمی‌شوم و تا وقتی که اثرم را دوست نداشته باشم، روی آن کار می‌کنم. خوشبختانه قرار نبود یک داستان را از ابتدا تا انتها کار کنم، چون برای هر شعر یک نقاشی مجزا می‌کشیدم و این برای کسی که اولین بار است کار می‌کند مقداری راحت‌تر است. همانطور که گفتم مراحل پیش‌تولید و ابتدای کار سخت بود، ولی وقتی که شروع کردم خیلی سریع به نتیجه رسیدم و کتاب را تمام کردم. این کتاب برای نوجوانان نوشته شده بود. بعد از آن، کار برای خردسال را شروع کردم و امروز برای من فرقی بین کار کودک، نوجوان و یا بزرگسال وجود ندارد زیرا همگی چالش برانگیز و جذاب هستند.


-آن موقع چقدر از خیال استفاده کردید و چقدر پایبند متن بودید؟


همیشه دوست داشتم تصویرگر روایتگر باشم و کار من جدای از متن، به خودی خود داستانی مستقل و یا مرتبط به متن اصلی داشته باشد. تلاش می‌کردم داستان‌های فرعی در تصاویر داشته باشم و احتمالن شروع نویسندگی من از همین روحیه ناشی می‌شود. البته این قضیه تناقضی به پایبندی به متن ندارد و تلاش می‌کردم به متن وفادار بمانم. زمانی یک تصویرسازی موفق است که هماهنگ با بدنه اصلی کتاب و در عین حال به صورت مستقل دارای ارزش هنری باشد. من خیال‌پرداز بودم، هر چند، نه آنقدر که نشود از دنیای واقعی فاصله گرفت. فکر می‌کنم کارهایم در مرزی بین واقعیت و خیال بودند. هم می‌شد آنها را باور کرد و هم غیر واقعی دید.


-حالا بعد از سال‌ها تجربه فکر می‌کنید این پایبندی به متن و سلیقه ی مخاطب باید چطور باشد؟


همانطور که گفتم تصویرگر نمی‌تواند بی‌توجه به متن و فقط با تکیه بر احساس کتابی را تصویرگری کند. کتاب‌های موفق دارای تصویر و متن به هم گره خورده هستند و به سختی می‌شود آنها را از هم جدا کرد. اما زمانی کار زیباتر می‌شود که تصاویر به خودی خود گویا و روایتگر باشند و بشود از دل آنها داستان‌ها و ماجراهایی بیرون کشید که در داستان گفته نشده. 
من فکر می‌کنم هنرمند تصویرگر باید بازار و مخاطب کارهایش را بشناسد، زیرا کتابی موفق است که در کتاب‌خانه های بیشتری وجود داشته باشد و افرادی با سلایق مختلف آنها را بخوانند. این به معنای بازاری کار کردن نیست، منظورم شناخت پلتفورمی است که در آن مشغول کاریم و استفاده حداکثری از آن. کار تصویرگریِ یک کتاب، خیلی قبل‌تر از آنکه رنگ بر روی کاغذ بیاید شروع می‌شود. درک متن، درک گروه سنی و مخاطب و زبان از چیزهای مهم پیش تولید است. پیشبینی آینده کتاب و احتمال موفقیت آن به تصمیم‌هایی برمی‌گردد که قبل از شروع کار می‌گیریم. به شخصه برای من، گاهی مراحل پیش تولید زمان بیشتری نسبت به تولید کتاب می‌برد. شاید خسته کننده باشد ولی نتیجه‌اش رضایت بخش است.


-ما همچنان به صورت نادر شاهد گفتگوی مولف و تصویرگر هستیم. فکر می‌کنید این رابطه نقشی بر کیفیت اثر تصویرگر دارد؟


من فکر می‌کنم نمی‌شود همه تصویرگرها و نویسنده‌ها را در ارتباط مستقیم گذاشت. این قضیه کاملا به نوع پروژه، درک هردو، توانایی کار گروهی و احترام به نظر مقابل بر‌می‌گردد. هرچند که نمونه‌های موفقی از این قبیل همکاری‌ها دیده‌ایم، اما شاهد درگیری‌ها و عدم موفقیت پروژه در وضعیت مشابه هم بوده‌ایم. بخشی از این وظیفه بر عهده مدیرهنری است که تشخیص دهد کدام پروژه‌ها نیاز به کار تیمی نویسنده و تصویرگر دارد. شناخت فردی از نویسنده و تصویرگر هم بخش مهم بعدی است. به طور کلی برای برخی از پروژه‌ها با این کار موافقم اما فکر نمی‌کنم که همیشه لزومی به اجرای آن باشد.


-مبحث مهم دیگری که شاید باید مدام درموردش حرف زد امضای هنرمند است. این امضا چیست؟ چطور می‌توان به این امضا رسید؟


امضای هنرمند برای شخص من هم نوعی چالش است. از آنجایی که تلاش می‌کنم در کتاب‌های مختلف، بنا به نوع سفارش، کار مستقل و متفاوتی بزنم و در عین حال هویت کاری‌‌ام را حفظ کنم. برخی از تصویرگران تمام عمر فقط به یک شیوه کار می‌کنند که این امر باعث هوییت کاری آنها می‌شود و برخی در عین حال که تفاوت و تنوع کاری دارند اما هویت کاری خود را حفظ کرده و با کمی دقت می‌شود خالق هر دو اثر را یک نفر دانست.
من فکر می‌کنم تجربه و تاکید بر توانایی‌ها باعث این امضا می‌شود. روی توانایی‌های خود کار کنید و از آنها در تمام کارهایتان استفاده کنید، بعد از مدتی متوجه می‌شوید بی آنکه تلاشی برای امضای شخصی کرده باشید، مجموعه کارهایی دارید که شما را معرفی می‌کنند.


-به آثار جدیدتان اشاره کنیم. مروری بر ۵ سال فعالیت اخیرتان بکنید و در صورت ممکن به شیوه‌ی تاریخی به مقایسه ی آنها با آثار اولیه‌تان بپردازید.


در سال‌های اخیر بیشتر تلاش می‌کنم بر روی نوشته‌های خودم کار کنم. کمی نسبت به خودم سختگیرتر شدم و آهسته‌تر کار میکنم. معمولا برنامه سالیانه دارم و می‌دانم که کتاب بعدی من چیست. قراردادهای عجله‌ای و سریع را نمی‌پذیرم و روی کیفیت کار تمرکز می‌کنم.
محتوای تکراری بلند مدت خسته‌ام می‌کند، به همین علت سعی می‌کنم از لحاظ محتوا، تنوع کاری‌ام را حفظ کنم و هر بار چیز جدیدی را تجربه کنم. نویسندگی و ایده‌پردازی به اندازه تصویگری برایم جذاب است و وقت‌های آزاد معمولا روی آن کار می‌کنم. بودن در فضای بین‌المللی را بسیار مهم می‌دانم، چرا که در مقیاس بزرگتری در حرکت هستم و این باعث می‌شود کیفیت کاری خود را به همان اندازه بالا ببرم.


-و اگر بخواهید به نقد و بررسی تصویرگری ایران طی ده سال اخیر بپردازید به چه مواردی اشاره می کنید؟


خوشبختانه در کشوری زندگی می‌کنیم که تصویرگران حرفه‌ای دارد و تصویرگری در آن حائز اهمیت است. می‌دانم که با وجود محدودیت‌ها، برنامه‌های فعال تصویرگری از جمله نمایشگاه، مسابقات و همایش‌های بسیاری در تهران و برخی شهرها برقرار می‌شود. چیزی که من را آزار می‌دهد حق تصویرگر به عنوان هنرمندی است که این حرفه را به عنوان شغلش پذیرفته است. ناشران باید متعهد به تغییر رویه برای همکاری با تصویرگران بشوند و نهادهایی چون شورای کتاب کودک و انجمن تصویرگران باید از میراث تصویرگری که دارند حمایت کنند. کتاب‌ها و ناشران ضعیف بسیاری وارد بازار کتاب شده‌اند و در ادامه شاهد کار به اصطلاح تصویرگرانی هستیم که بازار کتاب را قبضه کرده‌اند. تغیر سلیقه مردم برای خرید کتاب‌هایی با ارزش هنری بالا وظیفه ما تصویرگران، نویسندگان، منتقدان و مروجان این حوزه است و همانطور که برخی ناشران بر کیفیت تاکید کرده‌اند و نتیجه‌اش را دیده‌اند، بقیه نیز می‌توانند از تجربه موفق آنها الگو برداری کنند.


-از این روزهای خودتان بگوید. کارهای جدید و کتاب‌های جدید؟


این روزها به خاطر قرنطینه عمومی بیشتر وقتم در خانه هستم. چند روز در هفته به عنوان مدیرهنری به انتشارات مدرسه می‌روم و باقی روزها بر روی کتاب جدیدم که سفارشی از نشر les Editions des Elephants فرانسه است کار میکنم. این کتاب داستان پسری متفاوت از لحاظ روحی با سایر همسالانش را روایت می‌کند و بیشتر حول محور افکار و ایده‌هایش می‌گذرد.
در عین حال مشغول فکر و ایده‌پردازی برای کتاب بعدی‌ام در نشر طوطی هستم که داستان ساده و شیرینی برای مخاطبان خردسال دارد. این روزها بیشتر استراحت می‌کنم، فیلم می‌بینم، کارهای دیگران را ورق می‌زنم، ورزش میکنم و تلاش می‌کنم از این فرصت برای خلق کارهای بهتر استفاده کنم.


-هر حرفه‌ای آداب و مرام و منش خاص خود را دارد. پنج موردی که می‌توان به‌عنوان آداب حرفه تصویرگری شناخت از نظر شما کدام است؟


تصویرگری حرفه پر درآمدی نیست، پس وقتی وارد آن می‌شوید باید عشق به این کار را داشته باشید تا بتوانید پیشرفت و کتاب‌های خوب تولید کنید. صرفا به خاطر اینکه تصویرگری کنید، هر متنی را با هر ناشری کار نکنید، بگذارید همه چیز از ابتدا حرفه ای و خوب شروع شود و حس خوبی نسبت به فضای داستان و کار داشته باشید. شرایط کاری از جمله قیمت، زمان‌بندی تحویل کار و کیفیت اجرا را از ابتدا مشخص کنید و با مدیرهنری یا ناشر در این رابطه به توافق برسید، این حق دو طرف است و هر دو در سود و زیان آن شریک هستند. حرفه‌ای برخورد کنید و مبانی ساده‌ تصویرگری را بشناسید! مسائل پایه‌ای چون توجه به عطف کتاب، محدوده تیغ و فضایی برای لی‌آوت را هربار نباید به تصویرگر گوشزد کرد. در کار آینده‌نگر و جدی باشیم و کتاب را با رویکردی که «برای همیشه کتاب خوبی خواهد بود، در نمایشگاه‌ها و جشنواره‌ها خواهد درخشید و به زبان‌های دیگر ترجمه خواهد شد» تولید کنیم. در نهایت متعهد باشیم، تصویرگری ایران با علاقه و تلاش تصویرگران پیشکسوت به سطح خوبی رسیده است، با بی اخلاقی و عدم تعهد آن را خراب نکنیم و اگر کاری را پذیرفتیم تا انتها مسئول و حرفه‌ای باشیم.

آثار هنرمند را در لینک زیر ببینید

http://www.casi.ir/sn/members/pt/full/id/907/lang/fa

آگـهـی  
Advertisement

اشتراک خبرنامه